گنجور

غزل شمارهٔ ۵۲۴

میرم ز هجر و گویم، یا رب به حسرت من
کز داغ دل مسوزان، کس را به محنت من
هنگام نزع این است، مقصود من که گر یار
چیزی اگر نگردد، فهم از اشارت من
خوش ساعتی که می کرد، منعم ز گریه، محرم
گردش به چین ابرو، منع از نصیحت من
از ناوک تو عمداً، دشوار می دهم جان
تا در دلت بماند، یاد، این شهادت من
رفنم که بهر صلحش، عجزی کنم به عرفی
گو دل بکش به طعنم، این است طاقت من

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میرم ز هجر و گویم، یا رب به حسرت من
کز داغ دل مسوزان، کس را به محنت من
هوش مصنوعی: من از بی‌مهری و دوری می‌روم و از خدا می‌خواهم که بر حسرت من توجه کند، چرا که هیچ‌کس در غم و درد من نیست که به آن برسد و آتش دل مرا بفهمد.
هنگام نزع این است، مقصود من که گر یار
چیزی اگر نگردد، فهم از اشارت من
هوش مصنوعی: در لحظه‌های آخر زندگی‌ام، منظور من این است که اگر محبوبم به چیزی توجه نکند، من می‌خواهم که او از اشاره‌های من بفهمد.
خوش ساعتی که می کرد، منعم ز گریه، محرم
گردش به چین ابرو، منع از نصیحت من
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از لحظات خوشی صحبت می‌کند که در آن شخصی با زیبایی‌های خود، احساس شادابی و سرگرمی را به او انتقال می‌دهد. در این لحظات، شاعر از گریه و ناراحتی دور می‌ماند و زیبایی ابروهای معشوق او را مانند دایره‌ای زیبا توصیف می‌کند. او همچنین از این که معشوقش به او نصیحت نمی‌کند، ابراز خوشحالی می‌کند و این پیام را به تصویر می‌کشد که در آن لحظه‌اش، فقط زیبایی و لذت اهمیت دارد.
از ناوک تو عمداً، دشوار می دهم جان
تا در دلت بماند، یاد، این شهادت من
هوش مصنوعی: از تیر تو عمداً جانم را سخت به خطر می‌اندازم تا خاطره‌ام در قلبت باقی بماند؛ این نشان از عشق و فداکاری من است.
رفنم که بهر صلحش، عجزی کنم به عرفی
گو دل بکش به طعنم، این است طاقت من
هوش مصنوعی: من به خاطر سازش با او، از خودم ضعف نشان می‌دهم. به او بگو که با کنایه و طعنه به من گوشه‌وکنایه نزند، زیرا این حد توانایی من است.