گنجور

غزل شمارهٔ ۵۲۲

دلا رنجی ببر، کز دردمندان می توان بودن
مکش گردن که خاک سربلندان می توان بودن
دمی کان غمزه صیدی را به خون غلتان کند
که مشتاق کمند صید بندان می توان بودن
اگر دندان فشردن بر جگر این چاشنی دارد
فدای لذت هر زخم دندان می توان بودن
پی بالا نشینی، واعظا، می را مکن ضایع
بیا در دیر هم صدر لوندان می توان بودن
اگر گاهی لب امید عرفی تلخ می خندد
لبی می خوش ز خیل زهرخندان می توان بودن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلا رنجی ببر، کز دردمندان می توان بودن
مکش گردن که خاک سربلندان می توان بودن
هوش مصنوعی: ای دل، رنجی را تحمل کن، زیرا کسانی که در درد و رنج هستند، می‌توانند در این مسیر قوی‌تر شوند؛ پس نگذار که در سختی‌ها سر خم کنی، چون با استقامت می‌توان به قله‌های افتخار دست یافت.
دمی کان غمزه صیدی را به خون غلتان کند
که مشتاق کمند صید بندان می توان بودن
هوش مصنوعی: لحظه‌ای که یک نگاه معیوب و فریبنده، شکار را به شدت آسیب‌دیده و در حال خونریزی می‌کند، نشان می‌دهد که تنها کسی که در جستجوی شکار و دام است، می‌تواند به چنین حالت‌هایی برسد.
اگر دندان فشردن بر جگر این چاشنی دارد
فدای لذت هر زخم دندان می توان بودن
هوش مصنوعی: اگر تحمل درد و سختی برای انسان مزه و لذت خاصی دارد، پس می‌توان برای هر زخم و جراحتی حاضر به تحمل بود.
پی بالا نشینی، واعظا، می را مکن ضایع
بیا در دیر هم صدر لوندان می توان بودن
هوش مصنوعی: به دنبال مقام و منزلت بالاتر نباش، ای واعظ! از نوشیدن شراب دریغ نکن. حتی در دیر، می‌توان با آزادگی و راحتی نشست و لذت برد.
اگر گاهی لب امید عرفی تلخ می خندد
لبی می خوش ز خیل زهرخندان می توان بودن
هوش مصنوعی: گاهی اوقات لبخند امید ممکن است تلخ و ناامیدکننده به نظر برسد، اما باز هم ممکن است لب‌هایی وجود داشته باشند که از جمع افرادی که زهرخند دارند، خوشایند و شیرین باشند.