گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۷

نیشی گرفته سینهٔ خویش ریش می کنیم
تا هست فرصتم ادب خویش می کنیم
نایاب گوهریست مرادم و گر نه من
دریوزه از نوانگر و درویش می کنیم
بیهوده رفتنم ز فروماندگی به است
تا خضر نیست رهبری خویش می کنیم
دانم که نیست چاره و هر دم ز اضطراب
آزار عقل مصلحت اندیش می کنیم
عرفی اگر ز کاوش دل مانده ام چه باک
ناخن ز کار شد، طلب نیش می کنیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیشی گرفته سینهٔ خویش ریش می کنیم
تا هست فرصتم ادب خویش می کنیم
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنجی که در دل دارم، به خود اجازه می‌دهم تا زمانی که فرصت دارم، با ادب و نزاکت رفتار کنم.
نایاب گوهریست مرادم و گر نه من
دریوزه از نوانگر و درویش می کنیم
هوش مصنوعی: هدف من همچون یک گوهر نایاب است و اگر چنین نباشد، من تنها یک درخواست‌کننده از نیازمندان و درویشان هستم.
بیهوده رفتنم ز فروماندگی به است
تا خضر نیست رهبری خویش می کنیم
هوش مصنوعی: بهتر است که بی‌دلیل و بی‌هدف نرویم، تا زمانی که راهنمای آگاه و دانا مانند خضر در کنار ما نیست.
دانم که نیست چاره و هر دم ز اضطراب
آزار عقل مصلحت اندیش می کنیم
هوش مصنوعی: می‌دانم که هیچ راه حلی وجود ندارد و هر لحظه از نگرانی و اضطراب عقل که به خاطر مصلحت‌سنجی به وجود آمده، رنج می‌بریم.
عرفی اگر ز کاوش دل مانده ام چه باک
ناخن ز کار شد، طلب نیش می کنیم
هوش مصنوعی: اگر به جستجوی دل مشغول هستم، چه اهمیتی دارد؟ وقتی کار به جایی رسیده که ناخن‌هایم را به درد آورده‌اند، به دنبال آسیب می‌گردم.

حاشیه ها

1395/04/10 02:07
شهرزاد چنگلوایی

شاید بیت اول این‌گونه باشد:
نیشی گرفته سینه‌ خود ریش می‌کنیم / تا هست فرصتی ادب خویش می‌کنیم