گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۵

مستیی کو که خرد را ز جنون دل شکنیم
شیشه ها بر سر مستوری عاقل شکنیم
موح دریای بلا می دهد این مژده که ما
کشتی صبر به نزدیکی ساحل شکنیم
ای مگس بال و پر طعنه فرو ریز که ما
بهر لذت به جگر ناوک قاتل شکنیم
زخم ناسور به صد عجز خَرَد نیش زجاج
شیشهٔ زهر چو در انجمن دل شکنیم
کعبه از ننگ ملول است، بیایید که ما
قدم قافله نارفته به منزل شکنیم
عرفی از سامری عشق دهد رخصت ما
به فسون بال و پر جادوی بابل شکنیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مستیی کو که خرد را ز جنون دل شکنیم
شیشه ها بر سر مستوری عاقل شکنیم
هوش مصنوعی: مستی که بتواند عقل را از پریشانی جدا کند، ما شیشه‌ها را بر سر عاقل‌ها می‌شکنیم.
موح دریای بلا می دهد این مژده که ما
کشتی صبر به نزدیکی ساحل شکنیم
هوش مصنوعی: دریای سختی و مشکلات به ما نوید می‌دهد که ما به زودی به سواحل آرامش و تحمل خواهیم رسید.
ای مگس بال و پر طعنه فرو ریز که ما
بهر لذت به جگر ناوک قاتل شکنیم
هوش مصنوعی: ای مگس، چرا با طعنه و کنایه به ما نزدیک می‌شوی؟ ما برای لذت بردن از زندگی، حتی اگر آسیب ببینیم، ادامه خواهیم داد.
زخم ناسور به صد عجز خَرَد نیش زجاج
شیشهٔ زهر چو در انجمن دل شکنیم
هوش مصنوعی: زخمی عمیق که هرگز درمان نمی‌شود، به همراه نداشتن توانایی و بی‌پناهی، مانند نیش شیشهٔ زهر، به درد در دل به وجود می‌آورد وقتی که در جمع برای دل شکستن حضور داریم.
کعبه از ننگ ملول است، بیایید که ما
قدم قافله نارفته به منزل شکنیم
هوش مصنوعی: کعبه از شرم و ننگ خسته است، بیایید که ما قدم‌های قافله‌ای را که هنوز به منزل نرسیده، بشکاییم.
عرفی از سامری عشق دهد رخصت ما
به فسون بال و پر جادوی بابل شکنیم
هوش مصنوعی: عشق، همچون سامری، ما را با فریبی به سمت خود می‌کشاند و به ما اجازه می‌دهد که با جادو و سحر، محدودیت‌ها را بشکنیم.