گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۲

ما جام درد با دف و نی کم کشیده ایم
دایم قدح نهفته ز محرم کشیده ایم
دامن ز جام می مکش ای محتسب که ما
جام و سبو ز چشمهٔ زمزم کشیده ایم
دانسته ایم تلخی عیش گذشته را
تا خویش را به حلقهٔ ماتم کشیده ایم
ناسور گشته زخم و نمک را چه می کنیم
ما انتقام خویش ز مرهم کشیده ایم
ای آسمان مناز به بیداد خود که دوش
آهی برای مردم عالم کشیده ایم
ما داده ایم شیوهٔ غم بی شکی قرار
عرفی چه ها ز مردم بی غم کشیده ایم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما جام درد با دف و نی کم کشیده ایم
دایم قدح نهفته ز محرم کشیده ایم
هوش مصنوعی: ما همیشه با ساز و آواز، غم و درد خود را نوشیده‌ایم و همیشه از شراب پنهانی که تنها برای اهل دل است، بهره‌مند شده‌ایم.
دامن ز جام می مکش ای محتسب که ما
جام و سبو ز چشمهٔ زمزم کشیده ایم
هوش مصنوعی: ای محتسب، دامن خود را از جام می دور نگه‌دار، زیرا ما نوشیدنی و ظروف خود را از چشمهٔ پاک و مقدس زمزم برمی‌داریم.
دانسته ایم تلخی عیش گذشته را
تا خویش را به حلقهٔ ماتم کشیده ایم
هوش مصنوعی: ما تلخی شادی‌های گذشته را درک کرده‌ایم و به همین دلیل خود را در دورانی پر از اندوه و غم گرفتار کرده‌ایم.
ناسور گشته زخم و نمک را چه می کنیم
ما انتقام خویش ز مرهم کشیده ایم
هوش مصنوعی: زخم ما به شدت عمیق و دردآور شده است و حالا نمی‌دانیم چطور باید با راحتی و آرامش زندگی کنیم. ما انتقام خود را از کسی که باعث این درد شده، با گذاشتن دارو بر زخم‌هایمان می‌گیرم.
ای آسمان مناز به بیداد خود که دوش
آهی برای مردم عالم کشیده ایم
هوش مصنوعی: ای آسمان، با ظلم و ستم خود درگیر نشو! زیرا شب گذشته، من آهی از دل برای مردم جهان کشیدم.
ما داده ایم شیوهٔ غم بی شکی قرار
عرفی چه ها ز مردم بی غم کشیده ایم
هوش مصنوعی: ما روش و طرز غمگینی را به دیگران آموخته‌ایم و از بی‌دردی و بی‌غم بودن مردم چه مشکلاتی را تحمل کرده‌ایم.