گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۱

چون زخم تازه دوخته ز خون لبالبم
ای وای اگر به شکوهٔ او آشنا لبم
بی دردی آورد همه قول و طرب، مسیح
گاهی به حال دل می‌گشا لبم
بستی لبم به شکوه و ذوق ادب شناخت
هر موی من ادا کند این شکوه با لبم
بگذشت عمر و گفت و شنو با تو رو نداد
ای بی‌نصیب گوشم و ای بی‌نوا لبم
صد بار لب گشودم و بر کس نریختم
آن‌ها که موج می‌زند از سینه تا لبم
لب وعده کرده بود که گوید غمم به دوست
وقت است اگر به وعده نماید وفا لبم
در دل گذشت یار و فرو ریختم بدان
پیغام‌ها که داشت نهان از صبا لبم
اقرار کن که سنگ دلم بعد از آن اگر
لب وا کنم به شکوه، به دندان بخا لبم
عرفی به ترهات زن آتش که جاودان
ماند گرسنه گوشم و باشد گدا لبم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون زخم تازه دوخته ز خون لبالبم
ای وای اگر به شکوهٔ او آشنا لبم
هوش مصنوعی: من مانند زخم تازه‌ای هستم که هنوز پر از خون است و از این وضعیت بسیار نگرانم. اگر زبانم به شکوه و زیبایی او عادت کند، چه بر سرم خواهد آمد؟
بی دردی آورد همه قول و طرب، مسیح
گاهی به حال دل می‌گشا لبم
هوش مصنوعی: بدون درد و غم، همه وعده‌ها و خوشی‌ها بی‌معناست، گاهی مسیح به حال دل من لبخند می‌زند.
بستی لبم به شکوه و ذوق ادب شناخت
هر موی من ادا کند این شکوه با لبم
هوش مصنوعی: لب‌های من به خاطر شکایت و زیبایی هنر ادب بسته شدند، هر رشته موی من این هنر و شکایت را با لب‌هایم بیان می‌کند.
بگذشت عمر و گفت و شنو با تو رو نداد
ای بی‌نصیب گوشم و ای بی‌نوا لبم
هوش مصنوعی: عمر من به سرعت گذشت و حالا در حالی که تو توجهی به من نکردی، من فقط می‌توانم در دل با تو صحبت کنم. ای کسی که نه صدایی دارم و نه کسی هست که به من گوش دهد.
صد بار لب گشودم و بر کس نریختم
آن‌ها که موج می‌زند از سینه تا لبم
هوش مصنوعی: صد بار خواستم صحبت کنم و احساساتم را بروز دهم، اما هرگز این کار را نکردم. آنچه که در دلم می‌گذرد و همیشه در درونم جوش و خروش دارد، به بیرون نمی‌آید.
لب وعده کرده بود که گوید غمم به دوست
وقت است اگر به وعده نماید وفا لبم
هوش مصنوعی: لب وعده کرده بود که غمم را به دوست بگوید، اما زمانش وقتی است که او به وعده‌اش وفا کند.
در دل گذشت یار و فرو ریختم بدان
پیغام‌ها که داشت نهان از صبا لبم
هوش مصنوعی: در دل من، پیام‌هایی که یار در دلش پنهان کرده بود، با گذشت زمان نمایان شد و من از سر شوق و محبت، آن‌ها را افشا کردم.
اقرار کن که سنگ دلم بعد از آن اگر
لب وا کنم به شکوه، به دندان بخا لبم
هوش مصنوعی: بپذیر که اگر دلم سخت و سنگی است، وقتی که بعد از این، از روی شکایت لب به سخن باز کنم، دندان‌هایم را بر روی لبم فشار می‌زنم.
عرفی به ترهات زن آتش که جاودان
ماند گرسنه گوشم و باشد گدا لبم
هوش مصنوعی: عرفی به او می‌گوید که به حرافی و سخنان بی‌پایه بپرداز، زیرا این‌گونه سخنان دلنشین، مانند آتشی درونی، همیشه در جان من باقی می‌ماند و من را گرسنه و تشنه بر زبان می‌سازد.

حاشیه ها

1393/12/17 15:03
مجتبی

بیت پنجم
بیرون نریختم، خون ها ...

1394/03/29 13:05
م

صد بار لب گشودم و بیرون نریختم
خون ها که موج می زند از سینه تا لبم

1395/12/14 13:03
امیر ملکیان

با سلام . ای کاش پدید آورندگان این سایت بسیار خوب چاپ هایی که از آن استفاده کرده اند را معرفی می کردند . دیوان عرفی نخستین بار در سال 1308 هجری قمری در بمبئی چاپ شده . در ایران هم به کوشش غلامحسین جواهری توسط چاپخانه محمد علی علمی چاپ شده . اما تصحیح انتقادی دیوان عرفی شیرازی به کوشش پرفسور محمد ولی الحق انصاری در سال 1378 در انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است.
این غرل در چاپ پرفسور انصاری با متن درج شده در این سایت تفاوت هایی دارد که به آن اشاره می کنم :
بیت اول ، مصراع دوم به جای به شکوه او ، به شکوه شود آمده است.
بیت دوم ، مصراع دوم به جای گاهی به حال دل ، گاهی به حال گویی دل آمده است .
بیت سوم ، مصراع دوم به جای شکوه ، شُکر آمده است .
بیت هفتم ، در مصراع اول به جای بدان ، به دل آمده است .
امیدوارم این موارد را اصلاح کنید .

1395/12/14 13:03
امیر ملکیان

امیر ملکیان نوشته:
با سلام . ای کاش پدید آورندگان این سایت بسیار خوب چاپ هایی که از آن استفاده کرده اند را معرفی می کردند . دیوان عرفی نخستین بار در سال 1308 هجری قمری در بمبئی چاپ شده . در ایران هم به کوشش غلامحسین جواهری توسط چاپخانه محمد علی علمی چاپ شده . اما تصحیح انتقادی دیوان عرفی شیرازی به کوشش پرفسور محمد ولی الحق انصاری در سال 1378 در انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است.
این غزل در چاپ پرفسور انصاری با متن درج شده در این سایت تفاوت هایی دارد که به آن اشاره می کنم :
بیت اول ، مصراع دوم به جای به شکوه او ، به شکوه شود آمده است.
بیت دوم ، مصراع دوم به جای گاهی به حال دل ، گاهی به حال گویی دل آمده است .
بیت سوم ، مصراع دوم به جای شکوه ، شُکر آمده است .
بیت هفتم ، در مصراع اول به جای بدان ، به دل آمده است .
امیدوارم این موارد را اصلاح کنید .

1403/10/24 14:12
اقبال طهماسبی

چون زخم تازه دوخته از خون لبالبم

ای وای اگر به شکوه شود آشنا، لبم

بی دردی آورد همه قول طرب مسنج

گاهی به حال گویی دل می گشا لبم

بستی لبم ز شکوه و ذوق ادب شناخت

هر موی من ادا کند این شکر با لبم

بگذشت عمر و گفت و شنو با تو رخ نداد

ای بی نصیب گوشم و ای بی نوا لبم

صد بار لب گشودم و بیرون نریختم،

خون ها که موج می زند از سینه تا لبم

لب وعده کرده بود که گوید غمم به دوست

وقت است اگر به وعده نماید وفا لبم

در دل گذشت یار و فرو ریختم به دل

پیغام ها که داشت نهان از صبا لبم

اقرار کن که سنگدلم بعد از آن اگر،

لب وا کنم به شکوه، به دندان بخا لبم

عرفی به ترهات زن آتش که جاودان

ماند گرسنه گوشم و باشد گدا لبم