غزل شمارهٔ ۵۰۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
بیت پنجم
بیرون نریختم، خون ها ...
صد بار لب گشودم و بیرون نریختم
خون ها که موج می زند از سینه تا لبم
با سلام . ای کاش پدید آورندگان این سایت بسیار خوب چاپ هایی که از آن استفاده کرده اند را معرفی می کردند . دیوان عرفی نخستین بار در سال 1308 هجری قمری در بمبئی چاپ شده . در ایران هم به کوشش غلامحسین جواهری توسط چاپخانه محمد علی علمی چاپ شده . اما تصحیح انتقادی دیوان عرفی شیرازی به کوشش پرفسور محمد ولی الحق انصاری در سال 1378 در انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است.
این غرل در چاپ پرفسور انصاری با متن درج شده در این سایت تفاوت هایی دارد که به آن اشاره می کنم :
بیت اول ، مصراع دوم به جای به شکوه او ، به شکوه شود آمده است.
بیت دوم ، مصراع دوم به جای گاهی به حال دل ، گاهی به حال گویی دل آمده است .
بیت سوم ، مصراع دوم به جای شکوه ، شُکر آمده است .
بیت هفتم ، در مصراع اول به جای بدان ، به دل آمده است .
امیدوارم این موارد را اصلاح کنید .
امیر ملکیان نوشته:
با سلام . ای کاش پدید آورندگان این سایت بسیار خوب چاپ هایی که از آن استفاده کرده اند را معرفی می کردند . دیوان عرفی نخستین بار در سال 1308 هجری قمری در بمبئی چاپ شده . در ایران هم به کوشش غلامحسین جواهری توسط چاپخانه محمد علی علمی چاپ شده . اما تصحیح انتقادی دیوان عرفی شیرازی به کوشش پرفسور محمد ولی الحق انصاری در سال 1378 در انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است.
این غزل در چاپ پرفسور انصاری با متن درج شده در این سایت تفاوت هایی دارد که به آن اشاره می کنم :
بیت اول ، مصراع دوم به جای به شکوه او ، به شکوه شود آمده است.
بیت دوم ، مصراع دوم به جای گاهی به حال دل ، گاهی به حال گویی دل آمده است .
بیت سوم ، مصراع دوم به جای شکوه ، شُکر آمده است .
بیت هفتم ، در مصراع اول به جای بدان ، به دل آمده است .
امیدوارم این موارد را اصلاح کنید .
چون زخم تازه دوخته از خون لبالبم
ای وای اگر به شکوه شود آشنا، لبم
بی دردی آورد همه قول طرب مسنج
گاهی به حال گویی دل می گشا لبم
بستی لبم ز شکوه و ذوق ادب شناخت
هر موی من ادا کند این شکر با لبم
بگذشت عمر و گفت و شنو با تو رخ نداد
ای بی نصیب گوشم و ای بی نوا لبم
صد بار لب گشودم و بیرون نریختم،
خون ها که موج می زند از سینه تا لبم
لب وعده کرده بود که گوید غمم به دوست
وقت است اگر به وعده نماید وفا لبم
در دل گذشت یار و فرو ریختم به دل
پیغام ها که داشت نهان از صبا لبم
اقرار کن که سنگدلم بعد از آن اگر،
لب وا کنم به شکوه، به دندان بخا لبم
عرفی به ترهات زن آتش که جاودان
ماند گرسنه گوشم و باشد گدا لبم