غزل شمارهٔ ۴۶۷
دل در شکن طرهٔ دلبند شکستیم
صد نیش بلا در دل خرسند شکستیم
سودازده گی بین که دل هم نفسان را
صد بار ز نشنیدن یک بند شکستیم
ما را بکن از عشق به زهر مژه ها یاد
کاین توبه به امید شکرخند شکستیم
از بس که شکفتیم ز تلخابه کشیدن
در کام مگس چاشنی قند شکستیم
می کفت به یعقوب محبت که بسی ما
دل های پدر در غم فرزند شکستیم
دردا که از این عهد که دل با صنمی بست
صد داغ نهانی به خداوند شکستیم
تا کام تو عرفی ثمرآلوده نگردد
در باغ طرب نخل برومند شکستیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل در شکن طرهٔ دلبند شکستیم
صد نیش بلا در دل خرسند شکستیم
هوش مصنوعی: ما به خاطر زیباییهای محبوبمان دلمان را شکستیم و با وجود تمام مصیبتها و مشکلاتی که به ما رسید، همچنان سرشار از شادابی و خوشحالی هستیم.
سودازده گی بین که دل هم نفسان را
صد بار ز نشنیدن یک بند شکستیم
هوش مصنوعی: تأثیرهای عشق و شوق را ببین که دل و نفس انسان، بارها و بارها به خاطر یک جمله نشنیده، آسیب دیده و شکستهاند.
ما را بکن از عشق به زهر مژه ها یاد
کاین توبه به امید شکرخند شکستیم
هوش مصنوعی: از عشق و شوقی که در دل داریم، ما را از لعنت و زهر چشم دیگران دور کن، تا به یاد بیاوریم که چطور این توبهامان را با امید لبخند دلنشین شکستهایم.
از بس که شکفتیم ز تلخابه کشیدن
در کام مگس چاشنی قند شکستیم
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه خیلی خوشحال بودیم و در پی شادی و لذت بودیم، مثل اینکه در حال استفاده از عسل بودیم، به ناگاه قند را شکستیم و حالتی شیرین ایجاد کردیم.
می کفت به یعقوب محبت که بسی ما
دل های پدر در غم فرزند شکستیم
هوش مصنوعی: میگفتند به یعقوب که ما به خاطر محبت و عشقمان به فرزندان، دلهای زیادی از پدران را در غم و اندوه شکستهایم.
دردا که از این عهد که دل با صنمی بست
صد داغ نهانی به خداوند شکستیم
هوش مصنوعی: افسوس که از زمانی که دل به عشق یک معشوق سپردهایم، خاطرات و زخمهای زیادی را در دل تجربه کرده و به خداوند شکایت کردهایم.
تا کام تو عرفی ثمرآلوده نگردد
در باغ طرب نخل برومند شکستیم
هوش مصنوعی: تا زمانی که خواستهات برآورده نشود، در باغ شادی و نشاط، درخت بزرگ و سرسبزی را شکستهایم.