غزل شمارهٔ ۴۶۴
گاهی مصیبت خود، گاهی ملال مردم
در عشوه خانهٔ دهر این است حال مردم
تا خون دل توان خورد، ای تشنهٔ کرامت
نزدیک لب میاور آب زلال مردم
همت ز خویشتن جو، چون بایزید و شبلی
نتوان گرفت پرواز، هرگز به بال مردم
در جلوه گاه معشوق، عمرم گذشت، لیکن
گه در نظارهٔ خویش، گه در خیال مردم
بانگ ان الحق ما، بی های و هو بلند است
نتوان هلاک خود را، کرد از وبال مردم
هنگام عذرخواهی، تاوان زهر نوش است
گر جام جم نداری، مشکن سفال مردم
واله شده است عرفی، بر نقش خامهٔ خویش
تا چند فتنه گردد بر خط و خال مردم
غزل شمارهٔ ۴۶۳: ماتشنگی به دجله و جیحون نمی دهیمغزل شمارهٔ ۴۶۵: با دل چو گویم حرف او، طوفان فریادش کنم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گاهی مصیبت خود، گاهی ملال مردم
در عشوه خانهٔ دهر این است حال مردم
هوش مصنوعی: در زندگی گاهی خود مشکلات و مصیبتها ما را آزار میدهند و گاهی ناراحتی و غم دیگران به ما منتقل میشود. در واقع، این وضعیت نشاندهنده حال و روز مردم است که همه در پیچیدگیهای دنیا درگیرند.
تا خون دل توان خورد، ای تشنهٔ کرامت
نزدیک لب میاور آب زلال مردم
هوش مصنوعی: تا زمانی که قادر به تحمل دردها و رنجها هستی، ای کسی که به لطف و کرامت نیاز داری، نزدیک به خود آب زلال دیگران را نیاور.
همت ز خویشتن جو، چون بایزید و شبلی
نتوان گرفت پرواز، هرگز به بال مردم
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدفهای بزرگ و اوج گرفتن، باید از درون خود به دنبال قدرت و انگیزه باشی. نمیتوانی به پرواز و موفقیتهای دیگران تکیه کنی، همانطور که بزرگان تاریخ مانند بایزید و شبلی این کار را نکردند. باید خودت تلاش کنی و به خودت وابسته باشی.
در جلوه گاه معشوق، عمرم گذشت، لیکن
گه در نظارهٔ خویش، گه در خیال مردم
هوش مصنوعی: عمرم در زیبایی و جلوه معشوق سپری شد، اما گاهی به تماشای او نشستم و گاهی هم به خیال دیگران فکر کردم.
بانگ ان الحق ما، بی های و هو بلند است
نتوان هلاک خود را، کرد از وبال مردم
هوش مصنوعی: صدا و ندای حقی که به گوش میرسد، به قدری بلند و واضح است که هیچکس نمیتواند خود را از عواقب و نتایج اعمال مردم رها کند یا نجات دهد.
هنگام عذرخواهی، تاوان زهر نوش است
گر جام جم نداری، مشکن سفال مردم
هوش مصنوعی: وقتی عذرخواهی میکنی، باید عواقب کار خود را بپذیری. اگر نتوانی چیز ارزشمندی مثل جام جمشید را داشته باشی، نباید احساسات و دلهای دیگران را بشکنی.
واله شده است عرفی، بر نقش خامهٔ خویش
تا چند فتنه گردد بر خط و خال مردم
هوش مصنوعی: عارف به خاطر زیبایی و نقشهایی که با قلم خود خلق میکند، به شدت مجذوب شده است و نمیداند که تا چه زمانی باید منتظر بماند تا این زیباییها بر چهره و نشانههای مردم، آشفتگی و شور و هیجان به وجود آورد.