گنجور

غزل شمارهٔ ۴۶

بر دل یوسف غمی در کنج زندان بر نخاست
کز پریشانی فغان از پیر کنعان بر نخاست
وه که تا لب های من آلوده از افغان نکرد
تشنگی از هر طرف، جویی به حیوان بر نخاست
باغبان عشق با دعوی به رضوان گفت خیز
تا در هر باغ نگشادیم رضوان بر نخاست
عشق را نازم که شاه حسن در بزم ازل
بهر دل تعظیم کرد، از بهر ایمان بر نخاست
بی نیازی کن که گرد کوچه ی افتادگی
دام را دریوزه تا نگرفت انسان بر نخاست
تا دل تحت الثری از کشتگان عشق سوخت
لیک دردی از شهادت های انسان بر نخاست
شد به اوج غم بسی رد و بدل عرفی نهاد
کین محیط از موج سالم بود، طوفان بر نخاست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر دل یوسف غمی در کنج زندان بر نخاست
کز پریشانی فغان از پیر کنعان بر نخاست
هوش مصنوعی: یوسف در زندان، باوجود تمام غمی که دارد، هیچ شکایتی نمی‌کند و از درد و پریشانی‌اش صدایی از پیر کنعان نمی‌شنویم.
وه که تا لب های من آلوده از افغان نکرد
تشنگی از هر طرف، جویی به حیوان بر نخاست
هوش مصنوعی: افسوس که تا زمانی که من از درد و فریاد لب‌هایم آلود شده‌ام، تشنگی از هر سو فرود نیامده و هیچ جوی آب به سمت حیوانی سرازیر نشده است.
باغبان عشق با دعوی به رضوان گفت خیز
تا در هر باغ نگشادیم رضوان بر نخاست
هوش مصنوعی: باغبان عشق به بهشت گفت که بیایید تا در هر باغی که باز نکردیم، در را باز کنیم، اما رضوان (نگهبان بهشت) اجابت نکرد و از جا برنخاست.
عشق را نازم که شاه حسن در بزم ازل
بهر دل تعظیم کرد، از بهر ایمان بر نخاست
هوش مصنوعی: عشق را تقدیم می‌کنم چرا که در آغاز آفرینش، شاه حسن برای دل‌ها احترام قائل شد و به خاطر ایمان، از جایش بلند نشد.
بی نیازی کن که گرد کوچه ی افتادگی
دام را دریوزه تا نگرفت انسان بر نخاست
هوش مصنوعی: بی نیاز باش، تا در دام وابستگی و ذلت نیفتی و انسانی خود را از زمین بلند کن.
تا دل تحت الثری از کشتگان عشق سوخت
لیک دردی از شهادت های انسان بر نخاست
هوش مصنوعی: دل انسان تا عمق زمین به خاطر عشق متزلزل و سوخته است، اما از این همه عشق و رنج، صدایی از فداکاری‌های بشری برنخاست.
شد به اوج غم بسی رد و بدل عرفی نهاد
کین محیط از موج سالم بود، طوفان بر نخاست
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به بیان حالتی از غم و اندوه می‌پردازد که در آن، شدت احساسات و نگرانی‌ها در زندگی به اوج رسیده است. با این حال، همچنان در محیطی آرام و بدون نگرانی به نظر می‌رسد، گویی حتی با وجود تمام این مشکلات، طوفانی در راه نیست و همه چیز به آرامی پیش می‌رود.