گنجور

غزل شمارهٔ ۳۷

صد چشمه ی زهر از لب داغ دل ما ریخت
غم روغن تلخی به چراغ دل ما ریخت
ساقی چو می عشق تو می کرد به ساغر
هر صاف که آید به ایاغ دل ما ریخت
هر گرد ملالی که برفتند ز دل ها
عشقت همه بر روی فراغ دل ما ریخت
فریاد که هر دل که به دیوار غم او
بر کوفت سری چون ز دماغ دل ما ریخت
آبی که بنوشید خضر، وه، که ز مژگان
در بادیه غم به سراغ دل ما ریخت
این گریه که برگشت به دل از ره دیده
صد دانه ی الماس به داغ دل ما ریخت
عرفی جگر افشان نبود ناله ی هر دل
این برگ ز گلدسته ی باغ دل ما ریخت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صد چشمه ی زهر از لب داغ دل ما ریخت
غم روغن تلخی به چراغ دل ما ریخت
هوش مصنوعی: از دل مشتاق و رنجور ما، غم و اندوه بسیار جاری شد و مانند روغن تلخ، به دل ما چسبید و آن را سنگین کرد.
ساقی چو می عشق تو می کرد به ساغر
هر صاف که آید به ایاغ دل ما ریخت
هوش مصنوعی: گارس باده‌فروشی وقتی که از عشق تو می‌ریخت در جام، دل ما را با هر جرعه‌ای که به ما می‌داد لبریز می‌کرد.
هر گرد ملالی که برفتند ز دل ها
عشقت همه بر روی فراغ دل ما ریخت
هوش مصنوعی: هر ناراحتی و غم که از دل‌ها دور شد، عشق تو تماماً بر زیبایی و آرامش دل ما تأثیر گذاشت.
فریاد که هر دل که به دیوار غم او
بر کوفت سری چون ز دماغ دل ما ریخت
هوش مصنوعی: هر کسی که با قلبش دردی را تجربه کرده و به دیوار غم خود می‌کوبد، باید فریاد بکشد؛ زیرا درد و غم او به اندازه‌ای است که مانند اشک از دل ما نیز سرازیر می‌شود.
آبی که بنوشید خضر، وه، که ز مژگان
در بادیه غم به سراغ دل ما ریخت
هوش مصنوعی: آبی که خضر میل کرد، چه خوب است که اشک‌های ما همچون آن در بیابان غم به دل‌مان سرازیر شد.
این گریه که برگشت به دل از ره دیده
صد دانه ی الماس به داغ دل ما ریخت
هوش مصنوعی: این اشک‌هایی که از چشم‌هایم بریخته و به دل رسیده‌اند، مانند صد دانه الماس هستند که به خاطر درد و غمی که در قلبم دارم، به زمین می‌افتند.
عرفی جگر افشان نبود ناله ی هر دل
این برگ ز گلدسته ی باغ دل ما ریخت
هوش مصنوعی: عرفی می‌گوید که ناله و آه هر دل، دردی عمیق‌تر از جگر او ندارد. این احساسات، مانند برگ‌هایی هستند که از گلدسته باغ دل او فرو می‌ریزند. به بیان دیگر، او می‌خواهد بگوید که درد و غم عشق تنها مختص او نیست و همه دل‌ها در این حس مشترک هستند.

حاشیه ها

1389/10/12 09:01

لطفا مصرع دوم بیت چهارم را تصحیح بفرمایید:
برکوفت سری خون ز دماغ دل ما ریخت
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.