غزل شمارهٔ ۳۶
گشود برقع و توفان حسن عالم سوخت
متاع شادی و غم جمع بود در هم سوخت
که زد به داغ دلم دامن کرشمه که باز
به نیم شعله هم خان و مان مرهم سوخت
فروغ حسن تو در گلشن بهشت افتاد
که برگ لاله و گل در میان شبنم سوخت
به العطش مگشا لب که خضر وادی عشق
گلوی تشنه به آب حیات و زمزم سوخت
جز آب ساقی عشقم که جام جرعه ی او
کلیم را کف دست و مسیح را دم سوخت
دلم به گوشه نشینان عشق می لرزد
که حسن او گل شوخی بچید و عالم سوخت
به لوح مشهد پروانه این رقم دیدم
که آتشی که مرا سوخت خویش را هم سوخت
خوشم که سوخت دو کون از غمت وزین خوشتر
که کس به داغ دل عرفی از غمت کم سوخت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گشود برقع و توفان حسن عالم سوخت
متاع شادی و غم جمع بود در هم سوخت
هوش مصنوعی: وقتی که پرده از زیباییها برداشته شد، طوفانی به پا شد که همه چیز را نابود کرد. خوشحالی و غم به هم آمیختند و هر دو در آتش سوختند.
که زد به داغ دلم دامن کرشمه که باز
به نیم شعله هم خان و مان مرهم سوخت
هوش مصنوعی: درد دلم را با زیبایی و نازش شدت بخشید و همانطور که در حالت ملایم و کمحرارت زندگی میکنم، همچنان دردم را بیشتر کرد.
فروغ حسن تو در گلشن بهشت افتاد
که برگ لاله و گل در میان شبنم سوخت
هوش مصنوعی: زیبایی و درخشندگی تو مانند نوری در باغ بهشت تابید، بهگونهای که گلها و لالهها در اثر آن درخشش، زیر شبنم از بین رفتند و سوختند.
به العطش مگشا لب که خضر وادی عشق
گلوی تشنه به آب حیات و زمزم سوخت
هوش مصنوعی: به تشنگی خود زیاد نپرداز، چون خضر در وادی عشق، تو را از آب حیات و زمزم سیراب نمیکند و فقط گلویت را میسوزاند.
جز آب ساقی عشقم که جام جرعه ی او
کلیم را کف دست و مسیح را دم سوخت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تنها آب عشق من، یعنی نوشیدنی خاصی که از معشوق به دست میآید، میتواند مانند عصای کلیم (موسی) و روحی که به مسیح داده شده است، قدرت و تاثیر عمیقی داشته باشد. در واقع، عشق من آنقدر ارزشمند و مؤثر است که میتواند مانند معجزهای بزرگ در زندگی انسانها عمل کند.
دلم به گوشه نشینان عشق می لرزد
که حسن او گل شوخی بچید و عالم سوخت
هوش مصنوعی: دل من به حال علاقهمندان به عشق میتپد، چرا که زیبایی او مانند گلی است که از روی شوخی چیده شده و باعث سوختن جهان شده است.
به لوح مشهد پروانه این رقم دیدم
که آتشی که مرا سوخت خویش را هم سوخت
هوش مصنوعی: در یک داستان یا تصویر، پروانهای را میبینیم که بر روی لوح مشهد نشانی از خود باقی گذاشته است. این نشانه بیانگر این است که آتش عشق و شوقی که او را سوزاند، نه تنها خودش را بلکه چیزی را که به آن وابسته بود، نیز سوزانده است. این تصویر به نوعی نشاندهندهی خودسوزی و تباهی ناشی از اشتیاق و عشق است.
خوشم که سوخت دو کون از غمت وزین خوشتر
که کس به داغ دل عرفی از غمت کم سوخت
هوش مصنوعی: من خوشحالم که دلم از غم تو میسوزد و این برایم بهتر است که هیچکس به خاطر این داغ دل از غم تو کمتر بسوزد.