گنجور

غزل شمارهٔ ۳

به دیر آی از حرم صوفی که می برقع گشود اینجا
از آنجا آن‌که می‌جویی به می‌خواران نمود اینجا
به جان رنگی که اینجا در دل اسلامیان بینی
مغان را نیز بود اما صفای می زدود اینجا
محبت شمع بزم قدس و ما پروانهٔ بیرون
چه حال است این نمی‌دانم چراغ آنجا و دود اینجا
بیا در زمرهٔ رندان به بی‌باکی و می درکش
که بدمستی نمی‌داند به‌جز فریاد عود اینجا
به هر سو می‌روم بوی چراغ کشته می‌آید
مگر وقتی مزار کشتگان عشق بود اینجا
نوای نغمهٔ منصور، عرفی، نغز می‌دانی
ولی تن زن که خاموش‌اند ارباب شهود اینجا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دیر آی از حرم صوفی که می برقع گشود اینجا
از آنجا آن‌که می‌جویی به می‌خواران نمود اینجا
هوش مصنوعی: به میخانه بیا، زیرا صوفی پرده‌اش را برداشته و در اینجا نشان از آن کسی که به دنبالش هستی، به می‌نوشندگان نمایان شده است.
به جان رنگی که اینجا در دل اسلامیان بینی
مغان را نیز بود اما صفای می زدود اینجا
هوش مصنوعی: در دل مسلمانان، رنگ و صفایی وجود دارد که مغان نیز آن را دارند، اما در اینجا، زیبایی شراب و صفای آن، هرگونه آلودگی را از بین می‌برد.
محبت شمع بزم قدس و ما پروانهٔ بیرون
چه حال است این نمی‌دانم چراغ آنجا و دود اینجا
هوش مصنوعی: عشق مانند شمعی است که در مجلس آسمانی می‌درخشد و ما همانند پروانه‌هایی هستیم که در بیرون از آن فضا حضور داریم. حال و وضع ما چه میزان است، خود نمی‌دانم. در آنجا روشنایی و نور است، در حالی که اینجا ما فقط دودی از آن روشنایی هستیم.
بیا در زمرهٔ رندان به بی‌باکی و می درکش
که بدمستی نمی‌داند به‌جز فریاد عود اینجا
هوش مصنوعی: بیا به جمع آدم‌های بی‌پروا بپیوندیم و از شراب نوشیدن لذت ببریم، چون حالتی سرمستی جز فریاد و نغمهٔ خوش در اینجا وجود ندارد.
به هر سو می‌روم بوی چراغ کشته می‌آید
مگر وقتی مزار کشتگان عشق بود اینجا
هوش مصنوعی: هر جا که می‌روم، بویی از چراغ‌های خاموش به مشام می‌رسد، مگر اینکه به جایی برسم که مزار عاشقان از دست رفته باشد.
نوای نغمهٔ منصور، عرفی، نغز می‌دانی
ولی تن زن که خاموش‌اند ارباب شهود اینجا
هوش مصنوعی: صدای نغمهٔ منصور را می‌دانی زیبا و دلنشین است، اما کسانی که در اینجا حضور دارند و آگاهند، در سکوت هستند.

حاشیه ها

1391/02/06 06:05
رسته

متن غزل از روی نسخۀ انصاری:
به دیر آ از حرم صوفی که می برقع گشود این جا
از آن جا آن که می جویی به می خواران نمود این جا
همان زنگی که آن جا در دل اسلامییان بینی
مغان را نیز بود اما صفای می زدود این جا
بیا در زمرۀ رندان، درآ بی باک و می در کش
که بد مستی نمی داند به جز فریاد عود این جا
محبت شمع بزم قدس و ما پروانه از بیرون
چه حال است این نمی دانم، چراغ آن جا و دود این جا
به هر سو می روم بوی چراغ کشته می آید
مگر وقتی مزار کشتگان عشق بود این جا
نوای نغمه ی منصور ، عرفی، نغز می دانی
ولی تن زن که خاموشند ارباب شهود این جا

1403/07/13 18:10
Farhad Abbasi

عرض ادب. 

بیت اول از نسخه وجدی.

بدیر آ از حرم زاهد که می برقع گشود اینجا

از آنجا آنچه میجویی بمیخواران نمود اینجا

بیت دوم مصرع  اول.

همان زنگی که آنجا در دل اسلامیان بینی

بیت پنجم مصرع دوم.

مگر روزی مزار کشتگان عشق بود اینجا

باسپاس