گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵

فارغیم ای عاملان حشر ز احسان شما
کشت و کار ما نمی گنجد به میزان شما
رندی ام ای میر دیوان، جزا ثابت بود
من صبوحی کرده می آیم به دیوان شما
نیست غم ز آلودگی ای سالکان راه عشق
دست کوثر می فشاند گرد ایوان شما
آفتاب ما طلوع از مشرق یثرب نمود
فارغیم ای مصریان از ماه کنعان شما
رفته رفته کار خود می ساختم ناپایدار
گر بگشتی دستگیرم فیض احسان شما
شب گذشت و جام می لب تر نکردی زاهدا
مجلس رندان ندارد طاقت شأن شما
دست عدل ای سینه ریشان گر نبخشد مرهمی
طاق کسرا می کند چاک گریبان شما
عرض مال، ای منعمان، بر می کشان، بی حرمتی است
خرج یک بزم شراب ماست سامان شما
از تبسم بر سر خوبان چرا منت نهند
این ملاحت با نمک هست از نمکدان شما
سوخت عرفی از حجاب ناکسان کوی عشق
شرم حرمت برنتابد روی مهران شما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فارغیم ای عاملان حشر ز احسان شما
کشت و کار ما نمی گنجد به میزان شما
هوش مصنوعی: ما از احسان و کمک‌های شما بی‌نیازیم، زیرا تلاش و زحمت ما به اندازه‌ی لطف شما نمی‌رسد.
رندی ام ای میر دیوان، جزا ثابت بود
من صبوحی کرده می آیم به دیوان شما
هوش مصنوعی: من عاقل و زیرک هستم، ای بزرگ دیوان، جزای من مشخص است و من صبح زود می‌آیم تا پیش شما شراب بنوشم.
نیست غم ز آلودگی ای سالکان راه عشق
دست کوثر می فشاند گرد ایوان شما
هوش مصنوعی: سالکان راه عشق نگران آلودگی و مشکلات نیستند، زیرا همیشه برکت و جاری بودن نعمت‌های الهی بر زندگی آن‌ها سایه‌افکنده است و دستان لطف و رحمت خداوند بر سر آنهاست.
آفتاب ما طلوع از مشرق یثرب نمود
فارغیم ای مصریان از ماه کنعان شما
هوش مصنوعی: خورشید ما از سمت مشرق یثرب طلوع کرده است؛ پس ای مصریان، ما دیگر از ماه کنعان شما بی‌نیازیم.
رفته رفته کار خود می ساختم ناپایدار
گر بگشتی دستگیرم فیض احسان شما
هوش مصنوعی: به تدریج داشتم بر مشکلاتم غلبه می‌کردم، اما در عین حال، اگر شما دوباره به من کمک کنید، از لطف و احسان شما بهره‌مند خواهم شد.
شب گذشت و جام می لب تر نکردی زاهدا
مجلس رندان ندارد طاقت شأن شما
هوش مصنوعی: شب به پایان رسید و هنوز جرعه‌ای از می نچشیدی، ای زاهد، زیرا محفل دوستان شرابخوار تحمل حضورت را ندارد.
دست عدل ای سینه ریشان گر نبخشد مرهمی
طاق کسرا می کند چاک گریبان شما
هوش مصنوعی: اگر دست عدالت به داد ستم‌دیدگان نشتابد، آن‌گاه بر شما خواهد گشود چاک گریبان و عذاب می‌فرستد.
عرض مال، ای منعمان، بر می کشان، بی حرمتی است
خرج یک بزم شراب ماست سامان شما
هوش مصنوعی: مال و ثروت ما را، ای کسانی که منع می‌کنید از بزم و شادی، به نمایش گذاشتن و به حساب آوردن، بی‌احترامی است. زیرا هزینه یک جشن شراب ما بر اساس نظم و سامان شما نخواهد بود.
از تبسم بر سر خوبان چرا منت نهند
این ملاحت با نمک هست از نمکدان شما
هوش مصنوعی: چرا زیبایی و لبخند خوبان را به حساب نمی‌آورند؟ این جذابیت و شیرینی به خاطر نمکینی است که از شما نشأت می‌گیرد.
سوخت عرفی از حجاب ناکسان کوی عشق
شرم حرمت برنتابد روی مهران شما
هوش مصنوعی: عرفی به دلیل وجود حجاب و مانع از سوی افرادی که در کوی عشق قرار دارند، به شدت دچار درد و رنج شده است. او بر این باور است که چهره‌ای زیبا و با محبت مانند شما، نمی‌تواند تحمل کند که حرمت و جایگاه خود را زیر پا گذاشته و باعث شرمندگی شود.

حاشیه ها

1397/09/23 15:11
یکی بودم

سلام
بیت 2 , مصراع 1
قبل از جزا یک هجای بلند کم داره که احتمالا این(بر , هر) باشه :
رندی ام ای میر دیوان این (بر , هر ) جزا ثابت بود