غزل شمارهٔ ۱۸
نی مهر دوست دارم ، نی کین دشمنان را
یک طور دوست دارم بی مهر و مهربان را
غم می کشد عنانم من هم شتاب دارم
از هم دعا بگویند یاران شادمان را
مستانه گر بتازم، عیبم مکن که شوقش
گرمی دهد به مرکب، نرمی دهد عنان را
گفتم به گوش توفیق، ای دشمن مروت
تا کی فراق خرمن این مور ناتوان را
گفتا مروت این است، کز پا در افکنیمش
تا آن که جوید از غیر، وز خود نیابد آن را
آوارگیست رهبر در وادی محبت
توفان بود معلم دریای بی کران را
عرفی به گیتی از خلد آمد که باز گردد
غافل که تازه پرواز گم سازد آشیان را
غزل شمارهٔ ۱۷: شب تا سحر کنم عجز، تا بوسم آستان راغزل شمارهٔ ۱۹: تا به کی معبچه ی می نوش و بیارا ایمان را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نی مهر دوست دارم ، نی کین دشمنان را
یک طور دوست دارم بی مهر و مهربان را
هوش مصنوعی: من نه دوستی را با محبت میخواهم و نه دشمنی را با کینه. هر دو گروه را بدون عشق و محبت دوست میدارم.
غم می کشد عنانم من هم شتاب دارم
از هم دعا بگویند یاران شادمان را
هوش مصنوعی: من به شدت درگیر غم و اندوه هستم، اما همزمان به جلو حرکت میکنم. از دوستان میخواهم برای کسانی که شاد هستند دعا کنند.
مستانه گر بتازم، عیبم مکن که شوقش
گرمی دهد به مرکب، نرمی دهد عنان را
هوش مصنوعی: اگر با شوق و هیجان به تاخت بروم، به من عیب نگیر، چرا که عشق او به من قدرت و انگیزه میدهد و نازکی و لطافت را به فرمان به من میآورد.
گفتم به گوش توفیق، ای دشمن مروت
تا کی فراق خرمن این مور ناتوان را
هوش مصنوعی: به توفیق گفتم، ای دشمن محبت، تا چه زمانی باید دوری و جدایی این مور کوچک را تحمل کنیم و از خرمنش دور بمانیم؟
گفتا مروت این است، کز پا در افکنیمش
تا آن که جوید از غیر، وز خود نیابد آن را
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که انسان باید با خصوصیات خوب و اخلاقی خود، از تضعیف دیگران بپرهیزد و به جای اینکه به دیگران آسیب برساند، در تلاش باشد تا خود به صحنه بیاید و آنچه را که میخواهد، از درون خود پیدا کند. در واقع، مروت یعنی نیک نفسی و کمک به دیگران به جای زیان رساندن به آنها.
آوارگیست رهبر در وادی محبت
توفان بود معلم دریای بی کران را
هوش مصنوعی: رنج و سختی دوستی، مانند رهبری است که در دنیای عشق سرگردان شده است و در حقیقت، معلمی است که امواج یک دریا نامتناهی را هدایت میکند.
عرفی به گیتی از خلد آمد که باز گردد
غافل که تازه پرواز گم سازد آشیان را
هوش مصنوعی: شخصی از بهشت به دنیا آمده است، اما غافل از این که دوباره به آن جا برنگردد؛ غافل از این که شاید در حین پرواز، لانهاش را گم کند.
حاشیه ها
1389/10/05 09:01
با سلام
در مصرع اول بیت اول ویرگول بعد از "کین" اضافی است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.