گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰

در باغ طبیعت بفشردیم قدم را
چیدیم و گذشتیم،گل شادی و غم را
نوبت به من افتاد، بگویید که دوران
آرایشی از نو بکند مسند جم را
در بحث دل و عشق تصرف نتوان کرد
در خون کشد این مساله برهان حکم را
الماس بود طعنه شنو از جگر ما
بیهوده به زهرآب مده تیغ ستم را
در روضه چو با این دهن تلخ بخندم
بس غوطه که در زهر دهم باغ ارم را
ما سجده بر سایه ی دیوار کنشتیم
از بی ادبان پرس حرم گاه صنم را
عرفی غم دل گر طلب جان کند از تو
زنهار بر افشان و مرنجان دل غم را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در باغ طبیعت بفشردیم قدم را
چیدیم و گذشتیم،گل شادی و غم را
هوش مصنوعی: در باغ طبیعت قدم زدیم و از گل‌های شادی و اندوه برداشت کردیم و ادامه دادیم.
نوبت به من افتاد، بگویید که دوران
آرایشی از نو بکند مسند جم را
هوش مصنوعی: حالا نوبت من شده، بگویید که دوباره دوران زیبایی و آرایش را آغاز کند.
در بحث دل و عشق تصرف نتوان کرد
در خون کشد این مساله برهان حکم را
هوش مصنوعی: در مسأله عشق و دل، نمی‌توان تسلطی داشت؛ زیرا این موضوع به قدری عمیق و جدی است که ممکن است به جان انسان آسیب برساند.
الماس بود طعنه شنو از جگر ما
بیهوده به زهرآب مده تیغ ستم را
هوش مصنوعی: الماس مانند ما است که از جگر خود زخم‌ها و دردها را تحمل می‌کند، اما بیهوده به دشمنان خود نیازی نیست که سلاح ظلم و ستم خود را دهند.
در روضه چو با این دهن تلخ بخندم
بس غوطه که در زهر دهم باغ ارم را
هوش مصنوعی: وقتی در باغی خوشبو و زیبا با این زبان تلخ خود می‌خندم، انگار که در زهر فرو می‌روم و جایی زیبا را به یک دنیای تلخ و ناگوار تبدیل می‌کنم.
ما سجده بر سایه ی دیوار کنشتیم
از بی ادبان پرس حرم گاه صنم را
هوش مصنوعی: ما به احترام سایه دیوار معبد تو سجده می‌کنیم، از بی ادبان بپرس که محل پرستش بت چیست.
عرفی غم دل گر طلب جان کند از تو
زنهار بر افشان و مرنجان دل غم را
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال آرامش دلش باشد و از تو درخواست جان کند، خواهش می‌کنم که او را ناراحت نکنی و غم را از دلش دور کنی.

حاشیه ها

1391/02/06 08:05
رسته

متن غزل از روی نسخۀ انصاری:
در باغ طبیعت نفشردیم قدم را
چیدیم و گذشتیم،گل شادی و غم را
کوبت به من افتاد، بگویید که دوران
آرایشی از نو بکند مسند جم را
در بحث دل و عشق تصرف نتوان کرد
ور خون کشد این مساله برهان حکم را
الماس بود طعنه شنو از جگر ما
بیهوده به زهرآب مده تیغ ستم را
ما سجده بر سایۀ دیوار کنشتیم
از بی ادبان پرس حرم گاه صنم را
در روضه چو با این دهن تلخ بخندم
بس غوطه که در زهر دهم باغ ارم را
عرفی غم دل گر طلب جان کند از تو
زنهار بر افشان و مرنجان دل غم را

1397/09/22 22:11
یکی بودم

سلام بیت 6 مصراع اول
ما سجده , بعد از سجده , ی , یا , و اضافه شود تا وزن صحیح باشه لطفا

1397/09/22 22:11
یکی بودم

واقعا چقدر این شاعر تواناست نمی دونم چرا آنقدر بی نام و نشانه
حیف و صد حیف که در جوانی فوت شد و گرنه جز معدود بهترین ها می بود الان
رحمت حق شامل حالش