شمارهٔ ۶۱ - در ستایش شاهزاده سلیم
دگر صفیر طبیعت بساز آگاهی
به عالم ملکوت است، محملش راهی
بلی رود به خریداری جواهر قدس
ز بهر تحفهٔ یک دانه گوهر شاهی
طراز دولت جاوید شاهزاده سلیم
که یافت بازوی او صولت یداللهی
ستودهای که به عنوان نامهٔ وصفش
حسود او به تصور نوشته جمجاهی
زهی ضمیر تو پاک از عبور سهو و خطا
چو زمرهٔ ملکوتی ز مخطی و ساهی
به ملک مصلحتاندیشی قضا و قدر
قبول و رد تو احکام آمر و ناهی
حدیث روشنی مهر با ضمیر تو هست
به صدق و کذب چو تمثیلهای افواهی
چو مهر کاهشِ مه را ز رشکِ رای تو دید
به خنده گفت زهی ابلهی و گمراهی
منم فتاده به صد رنج زین حسد در شرم
ترا کسی چه شمارد تو خود چه میکاهی
زمان زمان به مسیحا وجود میسپرم
ز بهر عرضهٔ اندام و چهرهٔ کاهی
چو خلق و رای تو آتشفروز دهر شود
سزد که دود کند عنبری شرر ماهی
دمی که آهوی خلق تو نافه اندازد
هجوم عطسه بگیرد ز ماه تا ماهی
ز حسن عهد تو مشکل که لوح خواب و خیال
شود نگاشته از شکلهای اکراهی
حسود جاه تو در تنگنای غم هر دم
فراقنامه نویسد به مرگ ناگاهی
چو ظل جاه بر ارقام هندسی فکنی
بدون صفر کند پنج فرد پنجاهی
فلک ز سهم تو با روزگار یکرنگ است
چو پاکبازی عنین ز ناتوان باهی
سر دعای مسیحا ز اوج عرش گذشت
وز آستان جلال تو کرد کوتاهی
ز فتنههای زمین و زمان مهیا باد
منافقان ترا برگ سالی و ماهی
ز رفقهای قضا و قدر مهنّا باد
موافقان ترا ساز مالی و جاهی
شمارهٔ ۶۰ - پند و اندرز: شکست رنگ شباب و هنوز رعناییشمارهٔ ۶۲ - در حسب حال خود گوید: گر به دل خوش غنودمی چه غمستی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دگر صفیر طبیعت بساز آگاهی
به عالم ملکوت است، محملش راهی
هوش مصنوعی: تغییر صدا و نغمه طبیعت، نشانی از آگاهی به دنیای معنوی و ماورایی است و برای رسیدن به این آگاهی، باید مسیری را انتخاب کرد.
بلی رود به خریداری جواهر قدس
ز بهر تحفهٔ یک دانه گوهر شاهی
هوش مصنوعی: بله، این رود برای خریدن جواهرات باارزش به سوی قدس میرود تا یک گوهر گرانبها را به عنوان هدیه به دست آورد.
طراز دولت جاوید شاهزاده سلیم
که یافت بازوی او صولت یداللهی
هوش مصنوعی: درخشش و عظمت شاهزاده سلیم به اندازهای است که قدرت و توانایی او را با دست خداوند مقایسه میکنند.
ستودهای که به عنوان نامهٔ وصفش
حسود او به تصور نوشته جمجاهی
هوش مصنوعی: شما به شخصی اشاره میکنید که بسیار ستودنی است و حسودان برای توصیف او حتی به تخیل و خیال پردازی هم رو آوردهاند. این کلمات به زیبایی و عظمت آن فرد اشاره دارد که باعث شده دیگران برای بیان وصف او به افراط بپردازند.
زهی ضمیر تو پاک از عبور سهو و خطا
چو زمرهٔ ملکوتی ز مخطی و ساهی
هوش مصنوعی: ای کاش اندیشهات از هر گونه اشتباه و لغزش پاک باشد، همانطور که گروهی از فرشتگان از خطا و نافرمانی به دورند.
به ملک مصلحتاندیشی قضا و قدر
قبول و رد تو احکام آمر و ناهی
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده که سرنوشت و تقدیر در نظام خلق، به گونهای تنظیم شدهاند که با تفکر و دقت عمل میکنند. در این نظام، اراده و انتخابهای فردی در پذیرش یا رد دستورات و قوانین، نقشی بنیادین دارند.
حدیث روشنی مهر با ضمیر تو هست
به صدق و کذب چو تمثیلهای افواهی
هوش مصنوعی: قصهی تابش خورشید در دل تو وجود دارد و این داستانها درستی و نادرستی مانند مثالهایی از نقلقولها هستند.
چو مهر کاهشِ مه را ز رشکِ رای تو دید
به خنده گفت زهی ابلهی و گمراهی
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید کاهش ماه را به خاطر حسادت تصمیم تو مشاهده کرد، با خنده گفت: "ای احمق و گمراه، چه زیباست!"
منم فتاده به صد رنج زین حسد در شرم
ترا کسی چه شمارد تو خود چه میکاهی
هوش مصنوعی: من به خاطر حسد و ناراحتیهای بسیار دچار مشکلات زیادی شدهام، اما هیچکس از سختیهای من خبر ندارد و تو هم خودت را درگیر این موضوع نمیکنی.
زمان زمان به مسیحا وجود میسپرم
ز بهر عرضهٔ اندام و چهرهٔ کاهی
هوش مصنوعی: زمان را به کسی میسپارم که میتواند وجودم را نجات دهد، به خاطر زیبایی و ظاهرم.
چو خلق و رای تو آتشفروز دهر شود
سزد که دود کند عنبری شرر ماهی
هوش مصنوعی: وقتی که مردم و نظرات تو به اندازهای قوی و تاثیرگذار میشود که در دنیا آتش روشن میکند، طبیعی است که نتیجهاش مانند دودی خوشبو و پررنگ، مانند عنبر، به وجود بیاید که به زیبایی و روشنی میافزاید.
دمی که آهوی خلق تو نافه اندازد
هجوم عطسه بگیرد ز ماه تا ماهی
هوش مصنوعی: در لحظهای که آهوهای زیبای تو به میان میآیند و بر خویش مینازند، نفس کشیدن و حیات طبیعی مانند عطسهای است که از اثر زیبایی آنها به وجود میآید.
ز حسن عهد تو مشکل که لوح خواب و خیال
شود نگاشته از شکلهای اکراهی
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و وفای عهد تو، به سختی میتوان خواب و خیال را به شکلهایی که ناخوشایند هستند، ترسیم کرد.
حسود جاه تو در تنگنای غم هر دم
فراقنامه نویسد به مرگ ناگاهی
هوش مصنوعی: حسود به خاطر مقام و موقعیت تو هر لحظه در دلش نامهای از غم و جدایی مینویسد، به طوری که ناگهان به مرگ فکر میکند.
چو ظل جاه بر ارقام هندسی فکنی
بدون صفر کند پنج فرد پنجاهی
هوش مصنوعی: وقتی که سایهی قدرت بر روی اعداد هندسی بیفتد، بدون وجود عدد صفر، پنج عدد فرد را به پنجاه تبدیل میکند.
فلک ز سهم تو با روزگار یکرنگ است
چو پاکبازی عنین ز ناتوان باهی
هوش مصنوعی: زمانه در برابر بخشش تو همانند فلک است و رنگ و روی آن به یکدیگر نزدیک است، مانند کسی که در بازی پاکی و صداقت، از ناتوانی خود میکاهد.
سر دعای مسیحا ز اوج عرش گذشت
وز آستان جلال تو کرد کوتاهی
هوش مصنوعی: دعای مسیحی از بالای عرش آسمانی عبور کرد و از آستان جلال تو فاصله گرفت.
ز فتنههای زمین و زمان مهیا باد
منافقان ترا برگ سالی و ماهی
هوش مصنوعی: از دشواریها و آشفتگیهای دنیا و زمان، ای منافقان، آماده باشید که شما همچون درختی در فصلهای مختلف، سرنوشتتان وابسته به تغییرات است.
ز رفقهای قضا و قدر مهنّا باد
موافقان ترا ساز مالی و جاهی
هوش مصنوعی: از دوستان سرنوشت و مقدر، خوشبختی و موفقیت را برای تو آرزو میکنم که بتوانی ثروت و مقام خوبی به دست آوری.

عرفی