شمارهٔ ۴۶ - حکمت و موعظت
عادت عشاق چیست مجلس غم داشتن
حلقه شیون زدن ماتم هم داشتن
بر سر عمان درد موج حلاوت زدن
بر در میدان دل فوج ستم داشتن
حمد غم و نعت درد بر لب دل دوختن
شهر دل و باغ جان وقف الم داشتن
نغمه داود را از لب شیون زدن
آتش نمرود را باغ ارم داشتن
با خط آزادگی بندگی آموختن
با دل بی آرزو چشم کرم داشتن
از ابدی ذوق غم روی زیان تافتن
وز ازلی بیع درد سود سلم داشتن
حسن عبادات را برقع نسیان زدن
زشتی اعمال را لوح و قلم داشتن
آینه دیده را صیقل حیرت زدن
زاویه سینه را مخزن غم داشتن
هم ز غبار کنشت عطر کفن ساختن
هم بترازوی دیر سنگ حرم داشتن
در دهن بخت عیش ناوک لا ریختن
در کمر درس عشق دست نعم داشتن
تا به ثری آب چشم از پی هم ریختن
تا بفلک داغ دل بر سر هم داشتن
در جگر اشتها آب هوس سوختن
وز اثر امتلا درد شکم داشتن
مستی و دیوانگی جام مسیحا شکست
صرفه در این بزم نیست ساغر جم داشتن
دین و دل و عمر جان جمله بسیلاب ده
دشمن درویشی است خیل و حشم داشتن
خامه تراشی ستم نامه تراشی گناه
ساده و بی زخم به لوح و قلم داشتن
شیب نگویم بطبع به زشباب است لیک
به ز رعونت بود قامت خم داشتن
بهر نعیم بهشت طاعت ایزد مکن
بر لب جیحون خطاست چشم بنم داشتن
با صنم آمیختن کفر ادب دان ولی
شرط بود در میان فاصله کم داشتن
رهروی راه عشق بر تو شمارم که چیست
گام بفرسخ زدن پاس قدم داشتن
رو بقفا کن ببین عمر تلف کرده را
تا بتو روشن شود روبعدم داشتن
چند بتزویر و فن پرده کشیدن بعیب
صورت مدح آمدن معنی ذم داشتن
عدل وکرم خسروی است ورنه گدایی بود
بهر دو ویرانه ده طبل و علم داشتن
صرفه زبانم ببست ورنه بشه گفتمی
کز دل درویش پرس ذوق ستم داشتن
دم مزن از جور چرخ ز آنکه نه آزادگی است
زو متأثر شدن بس گله هم داشتن
زین ره کثرت اساس بگذروآنگه بین
مالک وحدت شدن ، ملک قدم داشتن
نسخه این باغ رازیروزبرکن بس است
از سر گل تا بکی منت شم داشتن
مایه نازندگی از گهر خویش گیر
تا بکی این عزوناز ازاب وعم داشتن
مذهب عرفی بگیر ملت قارون بهل
گنج هنر ریختن به ز درم داشتن
اوست مسیحای وقت لیک مسیحا که هست
دون اثرهای او معجز دم داشتن
تیغ زبانش فکند برسر هم مهروماه
شهرت او را جلال ملک عجم داشتن
طی کنم این نامه را گر نکنم چون کنم
حوصله خامه نیست تاب رقم داشتن
شمارهٔ ۴۵ - در نعت حضرت رسول (ص): صبحدم چون در دمد دل صور شیون زای منشمارهٔ ۴۷ - در منقبت علی علیه السلام: ز تاب شعشعه مهر سایه بهر پناه
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عادت عشاق چیست مجلس غم داشتن
حلقه شیون زدن ماتم هم داشتن
هوش مصنوعی: عاشقان معمولاً در مجالس غم و اندوه گرد هم میآیند و به سوگواری و زاری میپردازند.
بر سر عمان درد موج حلاوت زدن
بر در میدان دل فوج ستم داشتن
هوش مصنوعی: در عمان، موجی از درد وجود دارد که شیرینی را بر دل میزند و در میدان عشق، عدهای از ستم و ظلم آسیب میخورند.
حمد غم و نعت درد بر لب دل دوختن
شهر دل و باغ جان وقف الم داشتن
هوش مصنوعی: شکرگزاری از غم و توصیف درد را بر لبان دل بافتم، دل را به شهری زیبا و جان را به باغی متعالی تبدیل کردم و خود را وقف این مسأله نمودم.
نغمه داود را از لب شیون زدن
آتش نمرود را باغ ارم داشتن
هوش مصنوعی: داوود با صدای دلنشینش آواز میخواند و در عین حال، نمرود در حال آتش زدن است، اما باغ ارم را بهعنوان نماد زیبایی و آرامش باید حفظ کرد.
با خط آزادگی بندگی آموختن
با دل بی آرزو چشم کرم داشتن
هوش مصنوعی: یاد گرفتن آزادگی و بندگی با روحی بدون خواسته و آرزو و داشتن چشم به الطاف و رحمت.
از ابدی ذوق غم روی زیان تافتن
وز ازلی بیع درد سود سلم داشتن
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به تجربهی درد و غم اشاره میکند و میگوید که از دیرباز به این احساس وابسته شده و این نوع احساسات برای او به نوعی منفعت و سود آور بودهاند. او به نوعی بین غم و سودمندی رابطهای برقرار کرده و نشان میدهد که حتی در رنج و درد، ارزش و زیبایی وجود دارد.
حسن عبادات را برقع نسیان زدن
زشتی اعمال را لوح و قلم داشتن
هوش مصنوعی: زیبایی عبادتها را با فراموشی میپوشانند و ناپسندی اعمال را با نوشتن و ثبت کردن به تصویر میکشند.
آینه دیده را صیقل حیرت زدن
زاویه سینه را مخزن غم داشتن
هوش مصنوعی: آینه وقتی که درخشان و شفاف میشود، به خاطر حیرت و شگفتی است. همچنین، گوشهگیر بودن دل، نشاندهندهی انباشت غم و اندوه است.
هم ز غبار کنشت عطر کفن ساختن
هم بترازوی دیر سنگ حرم داشتن
هوش مصنوعی: در این ابیات به دو مفهوم اشاره شده است. اولی به ایجاد عطر و بوی خوش از خاک و غبار اشاره دارد که نشاندهنده ارزش و معنای درونی زندگی است. دومی نیز به ارزش و اهمیت سنگ حرم در کنار بترازوی دیر اشاره دارد، که به نوعی به اعتبار و وقار مکانهای مذهبی و روحانی اشاره میکند. در مجموع، این ابیات به اهمیت معنا و ارزشهای عمیقتر در زندگی اشاره دارند.
در دهن بخت عیش ناوک لا ریختن
در کمر درس عشق دست نعم داشتن
هوش مصنوعی: در زندگی، خوشبختی و لذت، گاهی مانند تیر عشق است که سریع و ناگهانی به دل مینشیند و انسان را به وجد میآورد. با این حال، در مسیر عشق، درک و شناخت نیاز است تا بتوان از نعمتهای آن بهرهمند شد.
تا به ثری آب چشم از پی هم ریختن
تا بفلک داغ دل بر سر هم داشتن
هوش مصنوعی: تا زمانی که اشکها به زمین بریزند و به آسمان برسند، داغ دل را بر سر خود تحمل کنیم.
در جگر اشتها آب هوس سوختن
وز اثر امتلا درد شکم داشتن
هوش مصنوعی: در دل، اشتیاقی برای سوزاندن حس لذت وجود دارد و از سویی، به خاطر پر بودن، دردی در شکم احساس میشود.
مستی و دیوانگی جام مسیحا شکست
صرفه در این بزم نیست ساغر جم داشتن
هوش مصنوعی: مستی و دیوانگی ناشی از نوشیدن جام مسیحا را نمیتوان با هیچ چیز دیگر در این مهمانی مقایسه کرد؛ در واقع داشتن جام جم (جام جاودانگی) در اینجا فایدهای ندارد.
دین و دل و عمر جان جمله بسیلاب ده
دشمن درویشی است خیل و حشم داشتن
هوش مصنوعی: دین، عشق و عمر انسان همه به یکجا وابستهاند، در حالی که داشتن ثروت و پیروان زیاد، تنها در منظر یک درویش به شمار میآید.
خامه تراشی ستم نامه تراشی گناه
ساده و بی زخم به لوح و قلم داشتن
هوش مصنوعی: نوشتن با قلم بر دلنوشتهها، گناهی بیدرد و بدون زخم است.
شیب نگویم بطبع به زشباب است لیک
به ز رعونت بود قامت خم داشتن
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده که اگرچه نمیتوان گفت جوانی به خاطر طبیعت زوال مییابد، اما در واقع خمیدگی قامت انسان میتواند ناشی از خودبزرگبینی و غرور او باشد. در واقع، نسبت به پیری به طور طبیعی نمیتوان قضاوت کرد، بلکه برخی از رفتارها و ویژگیهای شخصیت افراد میتواند باعث این خمیدگی شود.
بهر نعیم بهشت طاعت ایزد مکن
بر لب جیحون خطاست چشم بنم داشتن
هوش مصنوعی: برای بهرهمندی ازنعمتهای بهشت، از طاعت و بندگی خدا غافل نشو، زیرا تنها نشستن و امید داشتن به بهشت اشتباه است.
با صنم آمیختن کفر ادب دان ولی
شرط بود در میان فاصله کم داشتن
هوش مصنوعی: آمیختن با محبوب نشانهی نادانی است، اما لازمهاش این است که فاصله را کم کنیم.
رهروی راه عشق بر تو شمارم که چیست
گام بفرسخ زدن پاس قدم داشتن
هوش مصنوعی: من تو را رهرو عشق میدانم، زیرا این راه برای کسی است که همیشه قدمی درست و با احتیاط برمیدارد و به هر گامی که برمیدارد احترام میگذارد.
رو بقفا کن ببین عمر تلف کرده را
تا بتو روشن شود روبعدم داشتن
هوش مصنوعی: به گذشته خود نگاه کن و ببین که چقدر از عمرت را بیهوده سپری کردهای. این کار به تو کمک میکند تا متوجه شوی که چه مقدار از زندگیات را بدون هدف گذراندهای.
چند بتزویر و فن پرده کشیدن بعیب
صورت مدح آمدن معنی ذم داشتن
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از افرادی است که با تزویر و حقهبازی سعی دارند عیوب خود را بپوشانند و به نحوی مدح و ستایش کنند، در حالی که در واقع ویژگیهای منفی و ناپسند دارند. این افراد با استفاده از ظاهر فریبنده، تلاش میکنند تا ارزشی برای خود ایجاد کنند، ولی در باطن چیزی جز عیب و نقص ندارند.
عدل وکرم خسروی است ورنه گدایی بود
بهر دو ویرانه ده طبل و علم داشتن
هوش مصنوعی: عدل و کرم باید از ویژگیهای پادشاهی باشند، زیرا در غیر این صورت، تفاوتی میان شاه و گدایان وجود نخواهد داشت؛ حتی اگر در دو مکان مختلف، دو بار طبل و علم داشته باشند.
صرفه زبانم ببست ورنه بشه گفتمی
کز دل درویش پرس ذوق ستم داشتن
هوش مصنوعی: اگر زبانم اجازه میداد، میتوانستم بگویم که از دل درویش سوال کردی که آیا طعم ظلم را میچشد یا نه.
دم مزن از جور چرخ ز آنکه نه آزادگی است
زو متأثر شدن بس گله هم داشتن
هوش مصنوعی: از فشار و ظلم روزگار نگو، زیرا نگران شدن و تحت تأثیر قرار گرفتن از آن، نشانه آزادگی نیست. پس به این مسائل خرده نگیرید.
زین ره کثرت اساس بگذروآنگه بین
مالک وحدت شدن ، ملک قدم داشتن
هوش مصنوعی: از این طریق که بسیاری از امور و مسایل را پشت سر بگذاری، آنگاه میتوانی به وحدت و یگانگی دست یابی و به مقام مالکیت و قدرت واقعی نائل شوی.
نسخه این باغ رازیروزبرکن بس است
از سر گل تا بکی منت شم داشتن
هوش مصنوعی: این باغ پر از راز و رمز است و برای ما کافی است که از زیباییهای آن لذت ببریم، تا چه زمانی باید منتظر بمانیم و در انتظار محبت دیگران بمانیم؟
مایه نازندگی از گهر خویش گیر
تا بکی این عزوناز ازاب وعم داشتن
هوش مصنوعی: از خودتان و ویژگیهایتان بهرهبرداری کنید، تا زمانی که این زیبایی و ارزش به شما تعلق دارد.
مذهب عرفی بگیر ملت قارون بهل
گنج هنر ریختن به ز درم داشتن
هوش مصنوعی: مردم به طرز عادی به اصول و باورهای مذهبی نگاه میکنند، همانطور که قارون ثروت و گنج خود را دارد. اما داشتن هنر و خلاقیت از داشتن پول و ثروت واقعیتر و ارزشمندتر است.
اوست مسیحای وقت لیک مسیحا که هست
دون اثرهای او معجز دم داشتن
هوش مصنوعی: او همان کسی است که در زمان خودش معجزهآسا عمل میکند، اما مسیحا بودن او به تنهایی کافی نیست و کارهایش اثرگذاری بیشتری دارند.
تیغ زبانش فکند برسر هم مهروماه
شهرت او را جلال ملک عجم داشتن
هوش مصنوعی: زبان او مانند شمشیری بر سر عشق و زیبایی میزند و شهرتش به اندازهای است که شکوه و جلالی مانند پادشاهی در سرزمین عجم دارد.
طی کنم این نامه را گر نکنم چون کنم
حوصله خامه نیست تاب رقم داشتن
هوش مصنوعی: اگر بخواهم این نامه را بنویسم، اما حال و حوصلهاش را ندارم و قلمم توانایی نوشتن ندارد.
حاشیه ها
1399/11/08 11:02
احسان حمیدی
در نقد ادبی دکتر شمیسا صفحه 159 بیت "در دهن بحث عقل ناوک لا ریختن ، در کمر درس عشق دست نعم داشتن" اینگونه آمده است که از لحاظ مقابله با "درس عشق" در مصرع دوم، "بحث عقل" صحیحتر مینماید.