شمارهٔ ۴۲ - تفاخر شاعرانه
ای طعن فلک نوشته برسم
وی زلف صبا بریده از دم
ای در بر توسن فلک شوخ
ز آنگونه که پیش شعله هیزم
بر غنچه سبکروی وی بدانسان
کش خنده نزاید از تبسم
نازی بلب فسانه پرداز
ز آنگونه که نشکنی تکلم
از گام شمرده خط نگاری
بر نقطه نوک نیش کژدم
کرد از تو شتاب وام وز آن کرد
سیمرغ وجود خویش را گم
هشتم فلکی و ذو ذوابه
چون وقت روش علم کنی دم
زآن راست روی که طبع عرفی
راندت بمسالک تعلم
اول قدم ریاض طبعش
آخر چمن بهشت هشتم
بی فیض قبول آسمان بود
جامی تهی از شراب صد خم
ننشست مگر بوقت خوابش
دریای معانی از تلاطم
درهم شکند بگاه حمله
صد فوج معانی از تصادم
چون آتش طبع بر فروزد
طوبی طلبد بجای هیزم
در ابره اطلس فلک دوخت
رایش زبیاض صبح قاقم
رضوان زپی شراب بزمش
انگور ، بپرورد بطارم
بر خاک در طبیعت او
دریای محیط در تیمم
گردون بنظاره ضمیری
یک دیده و آفتاب مردم
ازآب سخاش خوشه برداشت
نوک مژه چون درخت گندم
عرفی بمدیح خود شتابی
هشدار مباد، ره کنی گم
داد سخنت بده که مردند
معنی و عبارت از تظلم
هان شرم مکن ثنای خودگو
گوباش حسود در تبسم
شایسته تویی به مدح امروز
ای خاک رهت به فرق مردم
شمارهٔ ۴۱ - در ذکر افتخارات خود: گر سر بصحبت گل و سوسن در آورمشمارهٔ ۴۳ - چیستان در وصف شمع: چیست آن جوهر هدایت فن
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای طعن فلک نوشته برسم
وی زلف صبا بریده از دم
هوش مصنوعی: ای نیش و کنایههای تقدیر، بر سر من آمده است و آن زلفهایی که باد صبحگاهی به هم زده، نشانهای از زیباییهای اوست.
ای در بر توسن فلک شوخ
ز آنگونه که پیش شعله هیزم
هوش مصنوعی: ای خورشید در آسمان که مانند آتش در چوبهیزم میدرخشی، تو نیز با زیبایی و شگفتیات در حال گردش هستی.
بر غنچه سبکروی وی بدانسان
کش خنده نزاید از تبسم
هوش مصنوعی: غنچهای که با نرمی و زیبایی خویش، دلها را شاد میکند و با لبخندش، شادی و سرزندگی را به ارمغان میآورد.
نازی بلب فسانه پرداز
ز آنگونه که نشکنی تکلم
هوش مصنوعی: عشوهگری و زیبایی را به گونهای نشان نده که باعث از بین رفتن کلام و بیان تو شود.
از گام شمرده خط نگاری
بر نقطه نوک نیش کژدم
هوش مصنوعی: با احتیاط و دقت، اثراتی را روی نقطهای حساس و خطرناک ایجاد کن.
کرد از تو شتاب وام وز آن کرد
سیمرغ وجود خویش را گم
هوش مصنوعی: براثر شتاب و عجلهای که تو داشتی، سیمرغ وجود خود را گم کرد.
هشتم فلکی و ذو ذوابه
چون وقت روش علم کنی دم
هوش مصنوعی: در آسمان هشتم، که به ستارگان و فرشتگان مرتبط است، زمانی که علم و دانایی را در اختیار بگذاری، آن لحظه میتواند شگفتانگیز و مهم باشد.
زآن راست روی که طبع عرفی
راندت بمسالک تعلم
هوش مصنوعی: از آن چهره راستین که روح عرفانیات را به سوی مسیرهای یادگیری هدایت میکند، پیروی کن.
اول قدم ریاض طبعش
آخر چمن بهشت هشتم
هوش مصنوعی: نخستین گام در مسیر پرورش و پرورش استعدادها، به معنای رسیدن به سرسبزی و زیباییهای بهشتی است که در انتهای این راه قرار دارد.
بی فیض قبول آسمان بود
جامی تهی از شراب صد خم
هوش مصنوعی: اگر آسمان از لطف و فیض خالی باشد، جامی که هیچ شرابی ندارد، هیچ ارزشی نخواهد داشت و بیمحتوا خواهد بود.
ننشست مگر بوقت خوابش
دریای معانی از تلاطم
هوش مصنوعی: فقط زمانی که به خواب میرود، آرامش دریاهای معنایی را تجربه میکند و قبل از آن در هیاهو و تلاطم است.
درهم شکند بگاه حمله
صد فوج معانی از تصادم
هوش مصنوعی: زمانی که حملهای رخ میدهد، صدها مفهوم و معانی متنوع بر اثر برخورد یکدیگر درهم میشکنند.
چون آتش طبع بر فروزد
طوبی طلبد بجای هیزم
هوش مصنوعی: زمانی که درون فردی پر از اشتیاق و علاقه باشد، آن فرد تلاش میکند تا چیزهای خوب و زیبایی را به دست آورد، به جای اینکه به چیزهای کمارزش و بیفایده توجه کند.
در ابره اطلس فلک دوخت
رایش زبیاض صبح قاقم
هوش مصنوعی: در آسمان، ابرهای زیبا و سفید مانند بوم سفیدی هستند که صبحگاه به آنها رنگین میشود.
رضوان زپی شراب بزمش
انگور ، بپرورد بطارم
هوش مصنوعی: بهشت به خاطر شراب خوشمزهای که از انگور تهیه شده، مرا در آغوش گرفته و محبت میکند.
بر خاک در طبیعت او
دریای محیط در تیمم
هوش مصنوعی: در بستر طبیعت او، مانند دریایی از محیط است که میتوان به آن تکیه کرد و از آن بهره برداری کرد.
گردون بنظاره ضمیری
یک دیده و آفتاب مردم
هوش مصنوعی: آسمان به تماشای انسانی مینگرد که مانند یک چشم و نور خورشید برای همه مردم است.
ازآب سخاش خوشه برداشت
نوک مژه چون درخت گندم
هوش مصنوعی: از کلامش مانند خوشهای برداشت میکنم که نوک مژهام شبیه درخت گندم است.
عرفی بمدیح خود شتابی
هشدار مباد، ره کنی گم
هوش مصنوعی: بیهوده به ستایش خود عجله نکن، که ممکن است در این مسیر گمراه شوی.
داد سخنت بده که مردند
معنی و عبارت از تظلم
هوش مصنوعی: سخن خود را به خوبی بیان کن، زیرا واژهها و معناها از ظلم و ستم به چالش کشیده شدهاند.
هان شرم مکن ثنای خودگو
گوباش حسود در تبسم
هوش مصنوعی: ای کاش از تعریف و تمجید خود شرمنده نباشی، زیرا حسودان با هر لبخندی که میزنند، در دلشان به تو حسادت میکنند.
شایسته تویی به مدح امروز
ای خاک رهت به فرق مردم
هوش مصنوعی: تو شایستهی ستایش هستی امروز، ای خاکی که زیر پای تو مردم قرار دارند.