گنجور

شمارهٔ ۴ - در نعت پیغمبر اسلام «ص»

ای برزده ، دامن بلا را
سر در پی خویش داده ما را
چون در ره مردمی نهی پای
از کوچه ما طلب وفا را
یادم نکنی و هیچ گه من
بی مژده ندیده ام صبا را
دیوانگی محبت تو
کامروز مسلم است ما را
بیگانه زتاج کرد تارک
آواره زکفش کرد پا را
جان و دل من پر از غم تست
بهر تو تهی کنم چه جا را
آماده صد، سرود دردم
ناکرده تمام یک نوا را
صد چاک سپرده ام بهر دست
ناکرده بدوش یک قبا را
ای بخت چنان مکن که آخر
ممنون اثر کنم دعا را
یا دست جفای چرخ بر بند
یا بخل عطای مدعا را
تا کی بشکیب در پذیرم
آفات نجوم فتنه زا را
یارب چه عداوت است با من
این کارکنان کبریا را
با خویش چو راز دوست گویم
از خانه برون کنم صبا را
در ملک فرنگ و شهر اسلام
معزول ندیده ام هوی را
تا کی بمیان خود ببینم
دست اجل شکسته پا را
در انجمن جمال ، رویت
بگرفته زآفتاب جا را
گر نقش جمال تو نگیرد
از سینه برون کنم صفا را
تا کی فلکم بعشوه گوید
کای وهم تو کرده پی صبا را
از عشق فلان بباد دادی
سرمایه دانش و ذکا را
هر ند که راست گوید اما
خاموشی این ستم فزا را
رفتم که بگنج خانه طبع
مرهون شرف کنم ثنا را
گنجی بکف آورم که شاید
سرمایه نعت مصطفی را
درج گهر آورم که شاید
آویزه گوش انبیا را
دستی سخن آورم که شاید
مجموعه لطف اولیا را
اینک به زبان رساندم از دل
تا داغ کنم دل شما را
ای جود تو دست و دل سخا را
وی عزم تو بال و پر صبا را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای برزده ، دامن بلا را
سر در پی خویش داده ما را
هوش مصنوعی: ای عزیز، به خاطر خودت ما را به دردسر انداخته‌ای.
چون در ره مردمی نهی پای
از کوچه ما طلب وفا را
هوش مصنوعی: اگر در مسیر مردمان قرار داری، پا از کوچه ما باید خارج کنی و وفای به عهد را طلب کن.
یادم نکنی و هیچ گه من
بی مژده ندیده ام صبا را
هوش مصنوعی: اگر مرا فراموش کنی، هیچ وقت بدون خبر خوش، بادی را که نسیم نام دارد، تجربه نکرده‌ام.
دیوانگی محبت تو
کامروز مسلم است ما را
هوش مصنوعی: امروز برای ما دیوانگی ناشی از محبت تو کاملاً روشن و واضح است.
بیگانه زتاج کرد تارک
آواره زکفش کرد پا را
هوش مصنوعی: بیگانه تو را به زنجیر کشید و آواره‌ات کرد، به‌طوری که پاهایت از کفش بیرون ماند.
جان و دل من پر از غم تست
بهر تو تهی کنم چه جا را
هوش مصنوعی: دل و جانم پر از اندوهم است و به خاطر تو هر جایی را خالی می‌کنم.
آماده صد، سرود دردم
ناکرده تمام یک نوا را
هوش مصنوعی: آماده‌ام که صدای دردم را بدون هیچ اختلافی بنوازم.
صد چاک سپرده ام بهر دست
ناکرده بدوش یک قبا را
هوش مصنوعی: من برای یک قبا که بر دوش کسی افتاده، صد چاک و آسیب دیده‌ام.
ای بخت چنان مکن که آخر
ممنون اثر کنم دعا را
هوش مصنوعی: ای بخت، طوری نکن که در نهایت ناچار شوم از روی ناچاری به دعا و درخواست از تو بپردازم.
یا دست جفای چرخ بر بند
یا بخل عطای مدعا را
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی درخواست یا تمنایی از خداوند است که یا سختی‌های زندگی را از ما دور کند و یا نعمت‌ها و خواسته‌هایمان را برآورده سازد. در واقع، گوینده به دنبال این است که با دور کردن مشکلات، زندگی‌اش بهتر شود یا با دریافت نعمت‌ها، به آرزوهایش نزدیک‌تر گردد.
تا کی بشکیب در پذیرم
آفات نجوم فتنه زا را
هوش مصنوعی: تا کی باید به تحمل و صبر در برابر مشکلات و بلایای ناشی از ستاره‌ها و حوادث فتنه‌انگیز ادامه دهم؟
یارب چه عداوت است با من
این کارکنان کبریا را
هوش مصنوعی: ای پروردگار، چرا این کارگزاران بزرگ جهان با من این‌گونه دشمنی می‌کنند؟
با خویش چو راز دوست گویم
از خانه برون کنم صبا را
هوش مصنوعی: زمانی که با خودم رازی از دوست بگویم، نسیم صبح را از خانه بیرون می‌کنم.
در ملک فرنگ و شهر اسلام
معزول ندیده ام هوی را
هوش مصنوعی: در کشور فرنگ و در شهر اسلام، هرگز ندیده‌ام که لذت و شگفتی به حالتی رها و بی‌قید باشد.
تا کی بمیان خود ببینم
دست اجل شکسته پا را
هوش مصنوعی: تا کی باید منتظر بمانم تا دست سرنوشت یا مرگ، پایم را بشکند و به من آسیب بزند؟
در انجمن جمال ، رویت
بگرفته زآفتاب جا را
هوش مصنوعی: در جمع زیبایی، چهره‌ات همچون آفتاب درخشان است.
گر نقش جمال تو نگیرد
از سینه برون کنم صفا را
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو از دل بیرون برود، من پاکی را ترک خواهم کرد.
تا کی فلکم بعشوه گوید
کای وهم تو کرده پی صبا را
هوش مصنوعی: چقدر می‌توانی به وسوسه‌های خیالی خود تکیه کنی، در حالی که واقعیات زودتر از تو گذر کرده‌اند.
از عشق فلان بباد دادی
سرمایه دانش و ذکا را
هوش مصنوعی: به خاطر عشق فلانی، تمام ثروت و هوش خود را از دست دادی.
هر ند که راست گوید اما
خاموشی این ستم فزا را
هوش مصنوعی: هر کسی که حقیقت را بگوید، ولی به خاطر ظلم و ستمی که بیشتر می‌شود، سکوت کند.
رفتم که بگنج خانه طبع
مرهون شرف کنم ثنا را
هوش مصنوعی: به دنبال آن هستم که در کانون خلاقیتم، ارادت و شرافت را بشناسم و ستایش را به جا آورم.
گنجی بکف آورم که شاید
سرمایه نعت مصطفی را
هوش مصنوعی: به همراه خود گنجی می‌آورم که شاید بتواند ارزش نعت پیامبر (ص) را نشان دهد.
درج گهر آورم که شاید
آویزه گوش انبیا را
هوش مصنوعی: من می‌خواهم گوهری با ارزش بیاورم که شاید زینت گوش پیامبران شود.
دستی سخن آورم که شاید
مجموعه لطف اولیا را
هوش مصنوعی: دستی را به سخن می‌آورم که ممکن است نشانه‌ای از مهربانی و الطاف بزرگان باشد.
اینک به زبان رساندم از دل
تا داغ کنم دل شما را
هوش مصنوعی: در حال حاضر، با کلمات خود آنچه را در دل دارم بیان می‌کنم تا احساسات شما را نیز تحت تأثیر قرار دهم و دلتان را آزرده کنم.
ای جود تو دست و دل سخا را
وی عزم تو بال و پر صبا را
هوش مصنوعی: ای بخشش تو، مایه‌ی سخاوت و generosity است و اراده‌ی تو، نیروی پرواز و آزادی را به همراه دارد.