شمارهٔ ۱۲ - درشکایت از وضع زمان
سری در عهد ما سامان ندارد
کسی کو آب دارد نان ندارد
منادی میزند در شش جهت بانگ
که درد مفلسی درمان ندارد
بشیرینی سخاوت جان بود لیک
کسی کو زر ندارد جان ندارد
چنان عام است بی آبی در این عهد
که بهرام آب در پیکان ندارد
ز قحط نان بمهمانی عیسی
بجز یک نان فلک در خوان ندارد
هنر در نان کجا یابد که عیسی
بگردون رفت و جز یک نان ندارد
مجو لؤلؤ که از بس تنگدستی
خزف هم در صدف عمان ندارد
حدیثم از زبان دیگران است
ز من این گفتگو امکان ندارد
چنان از بی زری شاد است عرفی
که پنداری بزر ایمان ندارد
همه این تنگ عیشی ها زفسق است
و گرنه بذل حق پایان ندارد
غلط شد راه نعمت خانه ورنه
نعیم حق در و دربان ندارد
نیابی هیچ شیخ پاکدامن
که داغ فسق در تنبان ندارد
کدامین ساده زن بر فعل یابی
که بر سر چادر دامان ندارد
چنان بر خضر بوی می گذر بست
که ره در چشمه حیوان ندارد
چنان گرمند در عصیان که دوزخ
غم بیکاری شیطان ندارد
عمل این وانگهی لب نغمه پرداز
که مسکین این ندارد ، آن ندارد
مکافات عمل ارزاق خلق است
هوای نفس قوت جان ندارد
چرا دستی نگهدارد زمانه
که گر دل بشکند تاوان ندارد
بدریا در مشو کامروز از آشوب
جهان یک قطره بی طوفان ندارد
بیابان طی مکن کش هر بن خار
کم از صد غول سرگردان ندارد
بیابان چیست؟آن عهد دگر بود
کدامین شهر غولستان ندارد
ز نافرمانی و ناشکری خلق
هزاران عید ، یک قربان ندارد
کسی کز بیم حق نعمت شناس است
بدست از شکر جز دستان ندارد
لبی در شکر جنباند، نداند
که منعم نعمت ارزان ندارد
معاصی باعث خذلان روح است
در این معنی کسی کتمان ندارد
بیاید ترک این اعمال زنهار
که روح آسایش از خذلان ندارد
کسی کو داند و مغلوب نفس است
زمردم عیب خود پنهان ندارد
که دشمن چون بطعنش لب گشاید
همان نفسش ز کبر انسان ندارد
کسی کو داند و ترکش تواند
ولی آهنگ ترک آن ندارد
اگرمؤمن بود زنجیر و قلاب
و گر کافر به بت ایمان ندارد
کسی کو ترک گیرد گر بداند
همانا، ایزدش، حیران ندارد
کسی کو نه بداند نه تواند
بمعشوق ازل ، پیمان ندارد
همین گفتن نکو آید زعرفی
نکو بشنو که گوش آن ندارد
شمارهٔ ۱۱ - در وصف کشمیر: هر سوخته جانی که به کشمیر درآیدشمارهٔ ۱۳ - در مدح حکیم ابوالفتح: داورا! سال نوت محفل طراز سور باد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سری در عهد ما سامان ندارد
کسی کو آب دارد نان ندارد
هوش مصنوعی: در زمانه ما، کسی که به زندگی خوبی دست یافته و به آرامش رسیده، معمولاً از مسائل دنیوی و مادی عقب مانده است؛ در عوض، کسی که دارای امکانات مادی است، ممکن است آرامش و آسایش روحی نداشته باشد. این دو جنبه زندگی به طور معمول با یکدیگر هماهنگ نیستند.
منادی میزند در شش جهت بانگ
که درد مفلسی درمان ندارد
هوش مصنوعی: پیامرسانی در همهجا فریاد میزند که درد و رنج بیپولی و تنگدستی درمانی ندارد.
بشیرینی سخاوت جان بود لیک
کسی کو زر ندارد جان ندارد
هوش مصنوعی: سخاوت و بخشش مانند جان شیرین است، اما کسی که دارای ثروت نیست، در حقیقت جان و روحی ندارد.
چنان عام است بی آبی در این عهد
که بهرام آب در پیکان ندارد
هوش مصنوعی: در این زمانه، آنقدر کمبود آب گسترش یافته که حتی بهرام، که معروف به شجاعت و جنگاوری است، در تیرکمانش آب ندارد.
ز قحط نان بمهمانی عیسی
بجز یک نان فلک در خوان ندارد
هوش مصنوعی: در میهمانی عیسی، به خاطر کمبود نان، تنها یک نان در سفرهی آسمان وجود دارد و چیزی بیشتر نیست.
هنر در نان کجا یابد که عیسی
بگردون رفت و جز یک نان ندارد
هوش مصنوعی: هنر و استعداد در کجا میتواند وجود داشته باشد وقتی که حضرت عیسی به آسمان رفت و تنها چیزی که داشت یک نان بود.
مجو لؤلؤ که از بس تنگدستی
خزف هم در صدف عمان ندارد
هوش مصنوعی: به دنبال مرواریدهای گرانبها نباش، چون بهاندازه فقر و تنگدستی حتی سفال هم در صدف دریای عمان نداریم.
حدیثم از زبان دیگران است
ز من این گفتگو امکان ندارد
هوش مصنوعی: من سخنانی از دیگران نقل میکنم و این گفتگو از من برنمیآید.
چنان از بی زری شاد است عرفی
که پنداری بزر ایمان ندارد
هوش مصنوعی: عرفی از نبود ثروت و امکانات به قدری خوشحال و سرشار از شادی است که گویی ایمان و اعتقادی به بزرگی و عظمت ندارد.
همه این تنگ عیشی ها زفسق است
و گرنه بذل حق پایان ندارد
هوش مصنوعی: این لذتهای محدود و ناچیز به خاطر نادرستیها و فسادهایی است که وجود دارد و اگر نه، حقی که باید به آن پرداخت همیشه پایانی ندارد.
غلط شد راه نعمت خانه ورنه
نعیم حق در و دربان ندارد
هوش مصنوعی: راه نعمت و خوشبختی به اشتباه رفته است، در حالی که لطف و رحمت الهی هیچ محدودیتی ندارد و نیازی به در و دربان ندارد.
نیابی هیچ شیخ پاکدامن
که داغ فسق در تنبان ندارد
هوش مصنوعی: هیچ فرد پاکدامنی را پیدا نخواهی کرد که در دلش آلودگی به گناه وجود نداشته باشد.
کدامین ساده زن بر فعل یابی
که بر سر چادر دامان ندارد
هوش مصنوعی: کدام زن بیخبر و بیتوجه است که بر کارهای تو پی ببرد در حالی که پوشش و حجابش را رعایت نکرده است؟
چنان بر خضر بوی می گذر بست
که ره در چشمه حیوان ندارد
هوش مصنوعی: بوی معطر می به قدری قوی و فراوان بود که حتی راهی به چشمه حیات نداشت.
چنان گرمند در عصیان که دوزخ
غم بیکاری شیطان ندارد
هوش مصنوعی: آنها آنقدر در نافرمانی غرق شدهاند که حتی جهنم هم از غم تنهایی شیطان بیخبر است.
عمل این وانگهی لب نغمه پرداز
که مسکین این ندارد ، آن ندارد
هوش مصنوعی: کسی که در کارش خلاقیت و مهارت دارد، نباید نگران باشد که دیگران چه چیزهایی ندارند یا چه کمبودهایی دارند. او باید بر روی هنر و تواناییهای خود تمرکز کند و نه بر نقصهای دیگران.
مکافات عمل ارزاق خلق است
هوای نفس قوت جان ندارد
هوش مصنوعی: عمل انسان نتیجهای دارد و روزی مردم بر اساس آن عمل تامین میشود. هیچکس نمیتواند به خواستههای خود به تنهایی وابسته باشد، زیرا آنها قدرت جان را ندارند.
چرا دستی نگهدارد زمانه
که گر دل بشکند تاوان ندارد
هوش مصنوعی: چرا کسی باید دلسوزی کند، وقتی که در دل انسان شکستهای وجود دارد که عواقبی ندارد؟
بدریا در مشو کامروز از آشوب
جهان یک قطره بی طوفان ندارد
هوش مصنوعی: امروز در میان این آشفتگیهای دنیا، حتی یک قطره آب دریا بدون طوفان وجود ندارد.
بیابان طی مکن کش هر بن خار
کم از صد غول سرگردان ندارد
هوش مصنوعی: در بیابان راه نرو، چرا که حتی یک خار هم از صد غول سرگردان کمتر نیست.
بیابان چیست؟آن عهد دگر بود
کدامین شهر غولستان ندارد
هوش مصنوعی: بیابان چیست؟ آن زمان گذشته چه شهری وجود دارد که در آن هیچ نشانهای از غولها نباشد؟
ز نافرمانی و ناشکری خلق
هزاران عید ، یک قربان ندارد
هوش مصنوعی: از بیاحترامی و ناسپاسی مردم، هزاران جشن و عید هم که باشد، فایدهای ندارد.
کسی کز بیم حق نعمت شناس است
بدست از شکر جز دستان ندارد
هوش مصنوعی: کسی که از ترس خدا نعمتی را میشناسد، جز دستانش برای شکرگزاری چیزی ندارد.
لبی در شکر جنباند، نداند
که منعم نعمت ارزان ندارد
هوش مصنوعی: کسی که لبخند شیرینی میزند، نمیداند که بخشنده نعمتهای ارزشمندی را به راحتی نمیدهد.
معاصی باعث خذلان روح است
در این معنی کسی کتمان ندارد
هوش مصنوعی: کارهای اشتباه باعث ناامیدی و شکست روح میشود، و در این زمینه هیچکس نمیتواند انکار کند.
بیاید ترک این اعمال زنهار
که روح آسایش از خذلان ندارد
هوش مصنوعی: ترک این کارها را فراموش نکنید، زیرا روح آدمی هیچ آسایش و آرامشی از ناامیدی نمیگیرد.
کسی کو داند و مغلوب نفس است
زمردم عیب خود پنهان ندارد
هوش مصنوعی: کسی که دانا است و تحت تأثیر خواستههای نفس قرار میگیرد، از عیبهای خود شرم نمیکند و آنها را پنهان نمیسازد.
که دشمن چون بطعنش لب گشاید
همان نفسش ز کبر انسان ندارد
هوش مصنوعی: هرگاه دشمنی با زخم زبانش چیزی بگوید، به همین دلیل نفس او به خاطر کبر و غرورش به هیچ عنوان به انسانیت نمیرسد.
کسی کو داند و ترکش تواند
ولی آهنگ ترک آن ندارد
هوش مصنوعی: کسی که چیزی را میداند و میتواند از آن دوری کند، اما تصمیمی برای ترک آن ندارد، در واقع درگیراست و نمیتواند از آن فاصله بگیرد.
اگرمؤمن بود زنجیر و قلاب
و گر کافر به بت ایمان ندارد
هوش مصنوعی: اگر کسی مؤمن باشد، زنجیر و قلاب نمیتواند او را اسیر کند؛ اما اگر کسی کافر باشد، حتی به بتها نیز ایمان نخواهد آورد.
کسی کو ترک گیرد گر بداند
همانا، ایزدش، حیران ندارد
هوش مصنوعی: هر کسی که اگر ترک کند کارهای نادرست و بداند که این کار به نفع اوست، خداوند او را در حیرت و سردرگمی نمیگذارد.
کسی کو نه بداند نه تواند
بمعشوق ازل ، پیمان ندارد
هوش مصنوعی: کسی که نه عشق را میشناسد و نه قادر به درک آن است، نمیتواند با محبوب ازلی رابطهای داشته باشد.
همین گفتن نکو آید زعرفی
نکو بشنو که گوش آن ندارد
هوش مصنوعی: گفتن خوب، خوب است و از عرفی میآید؛ اما کسی که گوش شنیدن ندارد، نخواهد شنید.