گنجور

شمارهٔ ۱۰ - در مدح حکیم ابوالفتح

صاحبا عید بر تو میمون باد
عید نیز از رخت همایون باد
هر متاعی که ملک تهنیت است
نزد روز و شب تو مرهون باد
آستانت پناه دورانست
آستینت، کلاه گردون باد
امتناع حصول شوکت تو
نشتر سینه فریدون باد
انقطاع حیات دشمن تو
جوهر دشنه شبیخون باد
هر شرابی که در خم انشاست
بلب خامه تو مقرون باد
هر شرابی که در جهان عطاست
از نم خامه تو جیحون باد
علم برفطنت تومفتون است
لوح محفوظ نیز مفتون باد
صورت از بینش تو ممنون است
عقل فعال نیز ممنون باد
شستشوی لباس گیتی را
عدل نزهتگر تو صابون باد
خاندان رموز عیسی را
کلک دانشور تو خاتون باد
دوره روزگار دولت تو
جسم و جان با دو لفظ و مضمون باد
فتنه و حادثات دشمن تو
زخم و خون باد و خواب وافیون باد
لاشه حاسدت بعهد حیات
طعمه کرکسان گردون باد
مضجع دشمنت بشرط وفات
صدر ایوان ربع مسکون باد
گرنه ظل توابره اش باشد
قاقم صبح شبه اکسون باد
خون سردی که بر تو جوش زند
از عروق وجود بیرون باد
روح خصمت که زنده در گور است
در ته پای فتنه مدفون باد
آز را دست از سخاوت تو
در گریبان گنج قارون باد
وعده روزگار همت تو
دلش از عمر کوتهی خون باد
ذات پاکت که والی علم است
باج گیر از کمال ذوالنون باد
اسم فردت که میر ابوالفتح است
تاج بخش کلام موزون باد
در تماشای حسن دولت تو
لیلی روزگار مجنون باد
در دیار وجود دشمن تو
عافیت را مزاج طاعون باد
مهر و ماهت بجای لعل و گهر
سوده اندر میان معجون باد
دشمنت خسته باد کو بعبث
جادوی بابلش در افسون باد
حاسدت در مصیبت طالع
تا بمژگان نشسته در خون باد
مطربی را که دشنه مضراب است
سینه دشمن تو قانون باد
عرفی است اینکه سحر می سنجد
نخل تحسینش از تو موزون باد
هر کجا ابر فطرتش بارد
قطره محسود در مکنون باد
هوس تکیه گاه دانش او
خسک بستر فلاطون باد
آفرین باد بر طبیعت او
روی فیض تو نیز گلگون باد
داورا دولتی که لازم تست
می ندانم که گویمش چون باد
گر قدر ، میتواندش افزود
تا حد امتناع افزون باد
ور همین است حد افزایش
جاودان با عیار اکنون باد
گر نخیزد فلک به طاعت تو
کاف کن منفصل تر از نون باد
ختم کردم به این دعا که سرت
سایه پرورد لطف بی‌چون باد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صاحبا عید بر تو میمون باد
عید نیز از رخت همایون باد
هوش مصنوعی: دوست عزیز، روز عید بر تو خوش و مبارک باد. همچنین، عید از زیبایی‌ها و محبت‌های تو، نورانی و خوش‌چهره باشد.
هر متاعی که ملک تهنیت است
نزد روز و شب تو مرهون باد
هوش مصنوعی: هر چیزی که باعث خوشحالی و شادمانی تو باشد در برابر زمان و روزها، به نوعی در گرو و وابسته به آن‌هاست.
آستانت پناه دورانست
آستینت، کلاه گردون باد
هوش مصنوعی: پناهگاه همیشه و در هر زمانی، نزد تو است و تو مانند سایه‌ای بر سر مردم قرار داری.
امتناع حصول شوکت تو
نشتر سینه فریدون باد
هوش مصنوعی: به دلیل ویژگی‌های خاص و بی‌نظیر تو، هیچ چیز نمی‌تواند به موفقیت و قدرت تو آسیب برساند و از بین ببرد.
انقطاع حیات دشمن تو
جوهر دشنه شبیخون باد
هوش مصنوعی: قطع شدن زندگی دشمن تو، همانند نیروی خنجر باد در شب است.
هر شرابی که در خم انشاست
بلب خامه تو مقرون باد
هوش مصنوعی: هر نوشیدنی که در ظرف ادبیات و شعر وجود دارد، به طبع و قلم تو پیوند خورده است.
هر شرابی که در جهان عطاست
از نم خامه تو جیحون باد
هوش مصنوعی: هر نوع نوشیدنی خوش‌طعم و گوارا که در دنیا وجود دارد، ناشی از شیرینی و لطافت وجود توست.
علم برفطنت تومفتون است
لوح محفوظ نیز مفتون باد
هوش مصنوعی: علم به شگفتی‌ها و ذکاوت تو captivated است، حتی لوح محفوظ هم مجذوب تو شده است.
صورت از بینش تو ممنون است
عقل فعال نیز ممنون باد
هوش مصنوعی: چهره‌ات به خاطر درک و بینش تو سپاسگزار است و همچنین عقل و خرد فعال نیز از تو قدردانی می‌کنند.
شستشوی لباس گیتی را
عدل نزهتگر تو صابون باد
هوش مصنوعی: شستشوی لباس دنیا را، عدالت تو مانند صابونی است که آن را پاک و تمیز می‌کند.
خاندان رموز عیسی را
کلک دانشور تو خاتون باد
هوش مصنوعی: خاندان رازهای عیسی، امیدوارم قلم تو باعث درخشندگی و پیشرفت آن باشد.
دوره روزگار دولت تو
جسم و جان با دو لفظ و مضمون باد
هوش مصنوعی: دوران سلطنت و حکومت تو، مانند روح و بدن است که به دو کلمه و مفهوم گره خورده‌اند.
فتنه و حادثات دشمن تو
زخم و خون باد و خواب وافیون باد
هوش مصنوعی: آشفتگی‌ها و مشکلاتی که از جانب دشمن پیش می‌آید، همچون زخم و خون است و نیاز به آرامش و خواب برای بهبود دارد.
لاشه حاسدت بعهد حیات
طعمه کرکسان گردون باد
هوش مصنوعی: باشد که حسادت تو، در زمان زندگی‌ات، باعث شود که لاشه‌ات طعمهٔ کرکس‌های آسمان شود.
مضجع دشمنت بشرط وفات
صدر ایوان ربع مسکون باد
هوش مصنوعی: نفرین بر تو، ای دشمن، که آرامگاهت جایی باشد که بر دروازه خانه‌ام قرار دارد و تو فقط با مرگت به آنجا می‌رسی.
گرنه ظل توابره اش باشد
قاقم صبح شبه اکسون باد
هوش مصنوعی: اگر سایه‌ات بر من بیفتد، صبح گاه مانند گردباد خواهد بود.
خون سردی که بر تو جوش زند
از عروق وجود بیرون باد
هوش مصنوعی: خون سردی که از رگ‌های وجودت به جوش می‌آید، به سمت تو به جریان بیفتد.
روح خصمت که زنده در گور است
در ته پای فتنه مدفون باد
هوش مصنوعی: روح دشمنی که در گور خوابیده، زیر پای فتنه و آشوب دفن شده است.
آز را دست از سخاوت تو
در گریبان گنج قارون باد
هوش مصنوعی: آز و طمع به دست سخاوت تو در دستان گنج قارون است.
وعده روزگار همت تو
دلش از عمر کوتهی خون باد
هوش مصنوعی: زمان به تو قول داده که با تلاش و اراده‌ات، دلش از عمر کوتاه تو پُر از شوق و امید باشد.
ذات پاکت که والی علم است
باج گیر از کمال ذوالنون باد
هوش مصنوعی: ای ذات پاک تو که سرپرست و راهنمای علم هستی، امیدوارم که مانند ذوالنون (یعنی ابوحفص مقدسی) از کمال و برکت الهی بهره‌مند شوی.
اسم فردت که میر ابوالفتح است
تاج بخش کلام موزون باد
هوش مصنوعی: اسم شخصی به نام میر ابوالفتح که به او تاج بخش کلام موزون هم می‌گویند، مورد توجه و احترام قرار گرفته است.
در تماشای حسن دولت تو
لیلی روزگار مجنون باد
هوش مصنوعی: در تماشای زیبایی و خوش‌دلی تو، لیلی زمانه به حال مجنون در آمده است.
در دیار وجود دشمن تو
عافیت را مزاج طاعون باد
هوش مصنوعی: در سرزمین وجود، دشمن تو، آسایش را به بلای طاعون تشبیه کرده است.
مهر و ماهت بجای لعل و گهر
سوده اندر میان معجون باد
هوش مصنوعی: عشقت و زیبایی‌ات به جایشان گوهر و لعل در میان مخلوطی از باد قرار دارد.
دشمنت خسته باد کو بعبث
جادوی بابلش در افسون باد
هوش مصنوعی: دشمنت بی‌خبر از مشکلات و خستگی‌اش، جادو و فریبش در مقابل حوادث و چالش‌ها بی‌فایده است.
حاسدت در مصیبت طالع
تا بمژگان نشسته در خون باد
هوش مصنوعی: دشمنت در سختی و مصیبت به سرنوشتش مبتلا شده و حالا مانند کسی که در خون گریه کرده، در مشکلاتی عمیق فرورفته است.
مطربی را که دشنه مضراب است
سینه دشمن تو قانون باد
هوش مصنوعی: مطرب را که با دشنه مضراب می‌نوازد، به عنوان دشمنی خطرناک بشناس. او می‌تواند به سرعت آسیب برساند.
عرفی است اینکه سحر می سنجد
نخل تحسینش از تو موزون باد
هوش مصنوعی: شواهدی وجود دارد که در سحرگاه، نخل به زیبایی و تغییرات تو توجه می‌کند و این موضوع به خوبی در دل طبیعت حس می‌شود.
هر کجا ابر فطرتش بارد
قطره محسود در مکنون باد
هوش مصنوعی: هر جا که طبیعتش نشاط و سرزندگی دارد، بارانِ خوشبختی در دل و درونش به آرامی می‌ریزد.
هوس تکیه گاه دانش او
خسک بستر فلاطون باد
هوش مصنوعی: آرزو می‌کند که دانش او به اندازه‌ای باشد که بتواند مانند خسک (خاک) زیر پای فیلسوف بزرگ، فلاطون، قرار گیرد.
آفرین باد بر طبیعت او
روی فیض تو نیز گلگون باد
هوش مصنوعی: ستایش باد بر طبیعت او، باعث شکوفایی و زیبایی بیشتری می‌شود و هم چنین رحمت و برکت تو نیز باعث شکوفایی خواهد بود.
داورا دولتی که لازم تست
می ندانم که گویمش چون باد
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم که چه طور باید درباره دولتی که لازم است صحبت کنم، همان‌طور که درباره باد هم نمی‌توان صحبت کرد.
گر قدر ، میتواندش افزود
تا حد امتناع افزون باد
هوش مصنوعی: اگر ارزش چیزی را بتوان تا جایی افزایش داد که دیگر امکان افزایش نداشته باشد، پس آن مقدار ارزش و اهمیتش بیشتر می‌شود.
ور همین است حد افزایش
جاودان با عیار اکنون باد
هوش مصنوعی: اگر همین وضعیت ادامه داشته باشد، مرز افزایش ابدی به اندازه وضع کنونی خواهد بود.
گر نخیزد فلک به طاعت تو
کاف کن منفصل تر از نون باد
هوش مصنوعی: اگر آسمان هم به فرمان تو عمل نکند، خود را از نعمت‌های دنیا جدا کن و به آرامی از دنیا بگذر.
ختم کردم به این دعا که سرت
سایه پرورد لطف بی‌چون باد
هوش مصنوعی: به این دعا پایان دادم که همیشه سایه لطف بی‌نظیر پروردگار بر سرت باشد.