شمارهٔ ۳۴
که فرخ منوس آن شه دادگر
که بد پادشاه جهان سریسر
جدا ماند بیچاره از تاج و تخت
بدرویشی افتاد و شد شور بخت
سر تخت بختش برآمد بماه
دگر باره شد شاه و بگرفت گاه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
که فرخ منوس آن شه دادگر
که بد پادشاه جهان سریسر
هوش مصنوعی: پادشاه مهربانی که خوشبختی را به مردمش هدیه میدهد، به مانند کسی است که بر تمام جهات قدرت و حکمرانی دارد.
جدا ماند بیچاره از تاج و تخت
بدرویشی افتاد و شد شور بخت
هوش مصنوعی: بیچاره از مقام و ریاست خود دور مانده و به زندگی درویشی و بیپولی افتاده است و اکنون دچار بدبختی شده است.
سر تخت بختش برآمد بماه
دگر باره شد شاه و بگرفت گاه
هوش مصنوعی: سر تخت بخت او دوباره بلند شد و مانند ماهی که هر ماه نمایان میشود، دوباره پادشاهی را به دست گرفت و جایگاهش را باز پس گرفت.

عنصری