شمارهٔ ۲۶
بگرد ماه بر از غالیه حصار که کرد
بروی روز بر از تیره شب نگار که کرد
نبود یار بطبع و بجنس ظلمت و نور
بروی خوب تو این هر دو چیز یار که کرد
ترا که کرد بتا از بهار خانه برون
جهان بروی تو بر جان من بهار که کرد
بماه مانی آنگه که تو سوار شوی
چگونه ای عجبی ماه را سوار که کرد
اگر ز عشق تو پر ناز گشت جان و دلم
مرا بگوی رخانت برنگ نار که کرد
گر استوار نبودی ز دور بر دل من
مرا بمهر تو نزدیک و استوار کرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بگرد ماه بر از غالیه حصار که کرد
بروی روز بر از تیره شب نگار که کرد
هوش مصنوعی: به دور ماهی بچرخ که با زیباییاش شب را به روز تبدیل کرده است و بر این تاریکی غلبه کرده است.
نبود یار بطبع و بجنس ظلمت و نور
بروی خوب تو این هر دو چیز یار که کرد
هوش مصنوعی: نبود یار به طور طبیعی، هم مثل ظلمت و هم مثل نور، بر روی زیبایی تو تاثیری گذاشت. این دو حالتی که یار نامیده میشود، هر کدام تأثیر خاص خود را دارند.
ترا که کرد بتا از بهار خانه برون
جهان بروی تو بر جان من بهار که کرد
هوش مصنوعی: وقتی تو مانند بهاری از خانه بیرون آمدی، جهانی که روی توست، بر روی جان من بهاری به وجود آورد.
بماه مانی آنگه که تو سوار شوی
چگونه ای عجبی ماه را سوار که کرد
هوش مصنوعی: وقتی تو سوار بر ماه میشوی، چقدر عجیب است! چگونه میتوان ماه را سوار کرد؟
اگر ز عشق تو پر ناز گشت جان و دلم
مرا بگوی رخانت برنگ نار که کرد
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق تو روح و دل من پر از ناز و محبت شده، مرا بگوی که چه بر سرت آمده که چهرهات همچون آتش سرخ شده است.
گر استوار نبودی ز دور بر دل من
مرا بمهر تو نزدیک و استوار کرد
هوش مصنوعی: اگر رابطهام با تو محکم نبود، از دور مرا تحت تاثیر قرار نمیدادی، اما عشق تو باعث شد که به تو نزدیک و پیوسته شوم.