گنجور

شمارهٔ ۲۵

مشکین شود چو باد بزلف تو بگذرد
عاشق شود کسیکه بروی تو بنگرد
بر غالیه بماند بر عارض تو باد
گاهش برو بمالد و گه باز بسترد
گر پشت یابد از رخ تو لاله بشکفد
وز بیم غمزگان تو نرگس بپژمرد
نیرنگ جادوانه و ارتنگ چینیان
هر شب بنزد چشم و رخ تو که آورد
و آن صد هزار حلقۀ مشکین پر شکن
هر ساعتی بگرد گل تو که گسترد
چشم تر است مایۀ نیرنگ و دلبری
نرگس ندیده ام که بنیرنگ دل برد
طبعی بر آن دو زلف تو چندان گره فتاد
کش مرد هندسی به دو صد سال نشمرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشکین شود چو باد بزلف تو بگذرد
عاشق شود کسیکه بروی تو بنگرد
هوش مصنوعی: وقتی که باد به موهای تو می‌وزد، زیبایی آنها را جلوه‌گر می‌کند و کسی که به چهره تو نگاه می‌کند، دلبسته می‌شود.
بر غالیه بماند بر عارض تو باد
گاهش برو بمالد و گه باز بسترد
هوش مصنوعی: باد در عطر و بوی تو درنگ می‌کند؛ گاهی بر روی تو می‌وزد و گاهی هم خود را دور می‌کند.
گر پشت یابد از رخ تو لاله بشکفد
وز بیم غمزگان تو نرگس بپژمرد
هوش مصنوعی: اگر پشت به زیبایی تو لاله‌ای بشکفد و از ترس غمزدگان، نرگس پژمرده شود.
نیرنگ جادوانه و ارتنگ چینیان
هر شب بنزد چشم و رخ تو که آورد
هوش مصنوعی: جادوی فریبنده و زیبایی‌های دل‌فریب چینیان هر شب برای چشم و چهره تو هدیه آورده می‌شود.
و آن صد هزار حلقۀ مشکین پر شکن
هر ساعتی بگرد گل تو که گسترد
هوش مصنوعی: هر ساعت، صد هزار زنجیر مشکی که به راحتی پاره می‌شوند، دور گل تو می‌چرخند.
چشم تر است مایۀ نیرنگ و دلبری
نرگس ندیده ام که بنیرنگ دل برد
هوش مصنوعی: چشم‌های اشک‌بار بهانه‌ای برای فریب و جذابیت هستند، و من هیچ نرگسی (به معنای زیبای زن) را ندیده‌ام که با نیرنگ دل کسی را ربوده باشد.
طبعی بر آن دو زلف تو چندان گره فتاد
کش مرد هندسی به دو صد سال نشمرد
هوش مصنوعی: طبیعت من به قدری در پیچ و تاب زلف‌های تو گرفتار شده که حتی یک ریاضیدان با دو صد سال تلاش هم نمی‌تواند تعداد این گره‌ها را بشمارد.