شمارهٔ ۲۴ - در مدح سلطان محمود غزنوی
جمال لفظ فزای و کمال معنی گیر
به رسم تهنیت عید از آفرین امیر
خدایگانی کز قوت خرد دل او
بدست طبع نبودست هیچگونه اسیر
یمین دولت خوانندش ، این چگونه بود
که دست و دولت هر دو بدست اوست مشیر
امین ملت خوانندش اینکه حافظ اوست
همیشه حافظ امین به بهرچه خواهی گیر
موفق است بفکرت کز آسمان یزدان
چنان براند تقدیر کو کند تدبیر
چو بنده از پس توفیق راند اندیشه
موافق آید تدبیر بنده با تقدیر
بزرگ و خرد خدای آفرید و دون خدای
بزرگ همت شاهست و هر چه هست صغیر
ز خیر همت او را هزار اثر بیشست
بزیر هر اثری صد هزار چرخ اثیر
که هر یکی بکفایت بدین و ملک اندر
همی نماید فعل و همی کند تأثیر
ثناش جستم و گفتم تصرفی نکنم
درو بلفظ و معانیش را کنم تفسیر
بغور ناشده گم گشت در حواشی او
کلام و هر چه درو اندر از قلیل و کثیر
کنی سؤال که توقیر چیست خدمت او
بحق رسیدن باشد هر آینه توقیر
بخدمتش برس ار آرزوست توقیرت
که هر که ماند ز توقیر ماند در تقصیر
چو دید دشمن نگذاردش که پیش آید
ز نوک نیزه به تیغ و ز نوک تیغ به تیر
چنان رود بعدو تیرهای او گویی
بجای پیکان دارند دیده های بصیر
خدایگانی چشمست و رسم او بصرست
چگونه فایده یابد کسی ز چشم ضریر
هر آنچه گرد کند دشمنش ، غنیمت اوست
هزار دیده چرا رنج بیند او بر خیر
بویر ناید کس را بزرگ همت او
که همتش ز بزرگی نگنجد اندر ویر
مگر صلابتش از معجزات داودست
که باشد آهن و فولاد پیش او چو خمیر
چنان رود بهمه کار عزم او گویی
ستاره بر فلک از عزم او گرفت مسیر
حریر پوشد از یاد مدح شاه جهان
حروف شعر چو من مدح او کنم تحریر
همی نویسم و از حرص آفرینش قلم
همی سراید گویی همان سخن بصریر
ضعیف ناشده در خدمتش قوی کی شد
هلال ناشده مه کی شدست بدر منیر
بنور و جود کجا رای و دست او باشد
چه خیزد از فلک و آفتاب و ابر مطیر
همیشه از نفر او نفیر دارد کفر
کس از نشاط و فزونی نیوفتد بنفیر
بسود چندان در تاختن جناغ خدنگ
که بی منازع دارند بندگانش سریر
بکشت چندان کس چون مراد جنگ آمد
بجنگ پیش نیایدش نه جوان و نه پیر
خدای فایدۀ مهرش اندر آب نهاد
کز آب زنده بود خلق و ز آب نیست گزیر
اگر چه قوّت شیرست بدسگالش را
ز بیم او نرود جز بعادت نخجیر
ز حق او که بگسترد در همه عالم
بقصه کس نبرد نام باطل و تزویر
هزار عذر نهد تا جفا نباید کرد
بیک نفس نکند باز در وفا تأخیر
نصیب شاهان از وسع دستگاه و حشر
چو خواب نیکو بود و نصیب او تعبیر
بزرگواران چون نفع خدمتش دیدند
طلب نکرد کسی نیز در جهان اکسیر
ز چیرگی و صبوری و نیک تدبیری
نه یار جوید هرگز نه رازدار و وزیر
بقای شاه جهان باد تا جهان باشد
چنانکه هست ازو دین و ملک را تیسیر
مراد حاصل و دولت فزون و بخت بکام
فلک مساعد و دل خرّم و خدای نصیر
شمارهٔ ۲۳ - در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن سبکتکین: چگونه برخورم از وصل آن بت دلبرشمارهٔ ۲۵ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود غزنوی: به از عید نشناسم از روزگار
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جمال لفظ فزای و کمال معنی گیر
به رسم تهنیت عید از آفرین امیر
هوش مصنوعی: زیبایی واژهها را زیاد کن و کمال معنا را بگیر. به عنوان تبریک عید از جانب ولی نعمت خود، شادی را بپذیر.
خدایگانی کز قوت خرد دل او
بدست طبع نبودست هیچگونه اسیر
هوش مصنوعی: خدایی که با قدرت عقل، دل او را تحت کنترل خود گرفته و هیچ چیز نمیتواند او را اسیر کند.
یمین دولت خوانندش ، این چگونه بود
که دست و دولت هر دو بدست اوست مشیر
هوش مصنوعی: او را یمین دولت مینامند، اما چگونه ممکن است که هم دست او و هم بخت او در دست خودش باشد؟
امین ملت خوانندش اینکه حافظ اوست
همیشه حافظ امین به بهرچه خواهی گیر
هوش مصنوعی: او را امین ملت مینامند و همواره حافظی است که در هر کار و خواستهای، به او میتوان اعتماد کرد.
موفق است بفکرت کز آسمان یزدان
چنان براند تقدیر کو کند تدبیر
هوش مصنوعی: فکر و اندیشهات موفق است، زیرا تقدیر الهی به گونهای عمل میکند که بر اساس آن تدبیر و برنامهریزی انجام میشود.
چو بنده از پس توفیق راند اندیشه
موافق آید تدبیر بنده با تقدیر
هوش مصنوعی: وقتی که بنده موفقیتهایی به دست میآورد، فکر و تدبیر او با تقدیر و سرنوشتش هماهنگ میشود.
بزرگ و خرد خدای آفرید و دون خدای
بزرگ همت شاهست و هر چه هست صغیر
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ و کوچک را آفرید و انسانهای بزرگ همت مانند پادشاهان از خدای بزرگ الهام میگیرند و هر چیزی که وجود دارد در مقیاس کوچکتر قرار میگیرد.
ز خیر همت او را هزار اثر بیشست
بزیر هر اثری صد هزار چرخ اثیر
هوش مصنوعی: از نیکوکاری او آثار فراوانی وجود دارد و هر یک از این آثار به گونهای است که زیر هر کدام، تاثیرات عظیم و مهمی نهفته است.
که هر یکی بکفایت بدین و ملک اندر
همی نماید فعل و همی کند تأثیر
هوش مصنوعی: هر فردی به اندازه خود در این دنیا تاثیرگذار است و عمل هر یک از ما بر دیگران و بر جامعه تأثیر میگذارد.
ثناش جستم و گفتم تصرفی نکنم
درو بلفظ و معانیش را کنم تفسیر
هوش مصنوعی: من به ستایش او پرداختم و تصمیم گرفتم که در کلمات و معانیاش نقشی نداشته باشم و فقط به تفسیر آنها بپردازم.
بغور ناشده گم گشت در حواشی او
کلام و هر چه درو اندر از قلیل و کثیر
هوش مصنوعی: در حاشیههای او، کلامش به خوبی درک نشد و هر آنچه که در آن بود، چه کم و چه زیاد، گم شد.
کنی سؤال که توقیر چیست خدمت او
بحق رسیدن باشد هر آینه توقیر
هوش مصنوعی: اگر بپرسی توقیر چیست، باید بگویم که درست به خدمت و احترام گذاشتن است. هر بار که به کسی احترام بگذاری، در واقع به توقیر عمل کردهای.
بخدمتش برس ار آرزوست توقیرت
که هر که ماند ز توقیر ماند در تقصیر
هوش مصنوعی: اگر آرزوی احترام به او را داری، بهتر است به خدمتش بشتابی، زیرا هر کسی که از این احترام بینصیب بماند، در واقع در تقصیر است.
چو دید دشمن نگذاردش که پیش آید
ز نوک نیزه به تیغ و ز نوک تیغ به تیر
هوش مصنوعی: وقتی دشمن دید که نمیتواند او را متوقف کند، برایش خیلی بهتر است که از نوک نیزه و تیغ و تیر به جلو بیاید.
چنان رود بعدو تیرهای او گویی
بجای پیکان دارند دیده های بصیر
هوش مصنوعی: چنان دلیری و طعنهزنی در او وجود دارد که انگار چشمانش به جای پیکان، تیرهای تیز و نافذی دارند که میتوانند به عمق مسائل نفوذ کنند.
خدایگانی چشمست و رسم او بصرست
چگونه فایده یابد کسی ز چشم ضریر
هوش مصنوعی: خداوند در ظاهر به شکل چشم و دید است، اما چگونه ممکن است کسی از چشم بسته بهرهمند شود؟
هر آنچه گرد کند دشمنش ، غنیمت اوست
هزار دیده چرا رنج بیند او بر خیر
هوش مصنوعی: هر چیزی که دشمن برای ایجاد مشکل برای او فراهم کند، میتواند به عنوان یک فرصت و سود در نظر گرفته شود. هزاران نگاه و بصیرت چرا باید از این موضوع ناراحت شوند اگر در نهایت به خیر و منفعت برسند؟
بویر ناید کس را بزرگ همت او
که همتش ز بزرگی نگنجد اندر ویر
هوش مصنوعی: هیچکس به اندازهی او که ارادهای بزرگ دارد، در دنیای خراب و بیپناه نمیتواند به خود ببالد؛ چراکه شایستگیاش به اندازهای است که نمیتواند در این ویرانی محدود شود.
مگر صلابتش از معجزات داودست
که باشد آهن و فولاد پیش او چو خمیر
هوش مصنوعی: آیا استقامت او چون معجزه داود است که آهن و فولاد در برابرش مانند خمیر نرم میشوند؟
چنان رود بهمه کار عزم او گویی
ستاره بر فلک از عزم او گرفت مسیر
هوش مصنوعی: انگار ارادهاش همهچیز را به حرکت درمیآورد، مثل اینکه ستارهای در آسمان به واسطهٔ ارادهاش مسیر خود را مییابد.
حریر پوشد از یاد مدح شاه جهان
حروف شعر چو من مدح او کنم تحریر
هوش مصنوعی: نمیتوانم از یاد قصیده و ستایش پادشاه جهان غافل شوم. همه کلمات شعری که مینویسم، در حقیقت تمجید و مدح اوست.
همی نویسم و از حرص آفرینش قلم
همی سراید گویی همان سخن بصریر
هوش مصنوعی: من همچنان مینویسم و از اشتیاق به خلق آثار، قلمم به حرکت درمیآید گویی همان سخن را با احساسی عمیق بیان میکنم.
ضعیف ناشده در خدمتش قوی کی شد
هلال ناشده مه کی شدست بدر منیر
هوش مصنوعی: کسی که در خدمت او ضعیف باشد، نمیتواند قوی شود. ماهی که هنوز کامل نشده، چگونه میتواند به روشنایی کامل برسد؟
بنور و جود کجا رای و دست او باشد
چه خیزد از فلک و آفتاب و ابر مطیر
هوش مصنوعی: چراغ روشنایی و بخشش او کجا میتواند زاییدهی رای و ارادهی او باشد، زیرا نور و روشنی از آسمان، خورشید و باران میتابد.
همیشه از نفر او نفیر دارد کفر
کس از نشاط و فزونی نیوفتد بنفیر
هوش مصنوعی: همیشه افراد کافر از شور و نشاط دیگران احساس نارضایتی میکنند و به دلیل افزایش شادی و نشاط دیگران، ناراحت میشوند.
بسود چندان در تاختن جناغ خدنگ
که بی منازع دارند بندگانش سریر
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده که خداوند چنان قدرت و سلطهای دارد که بندگان او بدون هیچ رقیبی روی تخت و مسند او نشستهاند و این نشاندهندهی عظمت و بینظیری مقام اوست. به عبارتی دیگر، اگرچه ممکن است در زندگی چالشهایی وجود داشته باشد، اما در نهایت خداوند است که بر همه چیز فرمانروایی میکند.
بکشت چندان کس چون مراد جنگ آمد
بجنگ پیش نیایدش نه جوان و نه پیر
هوش مصنوعی: در این بیت، بیان میشود که در زمان جنگ، هیچ کس از جوان و پیر به صحنه جنگ نیاید، چرا که میزان کشتار و آسیبرسانی بسیار زیاد خواهد بود و جانهای زیادی گرفته خواهد شد. به طور کلی، منظور از این جمله این است که در شرایط دشوار و خطرناک، همه باید از ورود به میدان بپرهیزند.
خدای فایدۀ مهرش اندر آب نهاد
کز آب زنده بود خلق و ز آب نیست گزیر
هوش مصنوعی: خداوند فایده و ارزش محبتش را در آب قرار داد، زیرا زندگی انسانها به آب وابسته است و از آن نمیتوان فراری بود.
اگر چه قوّت شیرست بدسگالش را
ز بیم او نرود جز بعادت نخجیر
هوش مصنوعی: هرچند که بدسگال از قدرت و شدت شیر بهرهمند است، ولی به خاطر ترس او، جز به طور عادت از شکار دور نمیشود.
ز حق او که بگسترد در همه عالم
بقصه کس نبرد نام باطل و تزویر
هوش مصنوعی: از حق او که در همه جهان پراکنده است، هیچ کس جرأت ندارد که نام نادرست و فریب را بگوید.
هزار عذر نهد تا جفا نباید کرد
بیک نفس نکند باز در وفا تأخیر
هوش مصنوعی: هزار دلیل میآورد تا به کسی آسیب نرساند، اما در یک لحظه، وفاداری را فراموش نمیکند و در این کار تأخیر نمیکند.
نصیب شاهان از وسع دستگاه و حشر
چو خواب نیکو بود و نصیب او تعبیر
هوش مصنوعی: بخت و اقبال شاهان از ثروت و قدرتشان به خوبی نمایان است و به این صورت، زندگیشان پر از خوابهای خوش و زیباست. اما بخت کسی دیگر، ممکن است تنها تعبیر و تجسمی از این خوابها باشد.
بزرگواران چون نفع خدمتش دیدند
طلب نکرد کسی نیز در جهان اکسیر
هوش مصنوعی: وقتی بزرگان متوجه شدند که خدمت به انسانها برایشان سودمند است، هیچکس در دنیا چیزی از آنها درخواست نکرد.
ز چیرگی و صبوری و نیک تدبیری
نه یار جوید هرگز نه رازدار و وزیر
هوش مصنوعی: کسی که بر تاثیرات منفی و چالشها غلبه کند و با صبر و تدبیر خوب عمل کند، هیچ وقت به دنبال یار و همدلی یا رازی برای پنهان کردن نیست.
بقای شاه جهان باد تا جهان باشد
چنانکه هست ازو دین و ملک را تیسیر
هوش مصنوعی: امیدواریم که شاه جهان همیشه پایدار باشد و دنیا به همین شکل که هست باقی بماند تا دین و سلطنت آسانتر و مستحکمتر اداره شوند.
مراد حاصل و دولت فزون و بخت بکام
فلک مساعد و دل خرّم و خدای نصیر
هوش مصنوعی: هدف برآورده شده و خوشبختی زیاد است. بخت به خوبی بر وفق مراد است، دل شاد و خداوند یاریکننده است.