گنجور

شمارهٔ ۲۲ - ایضاً در مدح سلطان فرماید

چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگوی‌تر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
شود پذیرهٔ دشمن به جستن پیکار
نه رهنمای به کار آیدش نه اخترگر
نه فال‌گوی به کار آیدش نه خواب‌گزار
رود چنانکه خداوند شرق رفت به رزم
زمانه گشته مر او را دلیل و ایزد یار
به پیش آن سپه کوه‌صفّ و سیل‌صفت
سپهر‌تاختن و مارزخم و مورشمار
مبارزانْش به نیروی پیل و زهرهٔ شیر
به پای آهو و کبر پلنگ و قد چنار
همه سپرتن و شمشیردست و تیرانگشت
همه سپه‌شکن و دیوبند و شیرشکار
به وقت آنکه زمین تفته بُد ز باد سموم
هوا چو آتش و گرد اندر او به جای شرار
ز تف به روز، به جوش آید آب در جیحون
به شب ز پشّه در او بَد توان گرفت قرار
به دولت ملک مشرق و سعادت او
نه پشه بود و نه گرما ، نه زین دو هیچ آثار
فرو گذشت به آموی شهریار جهان
به فال اختر نیک و به نصرت دادار
فروغ دولت او همچو روزْ وقت زوال
مصاف لشکر او همچو کوهْ وقت بهار
همه زمین شده از بندگان او کشمیر
همه هوا شده از عکس جامه‌شان فرخار
زمینِ آمو شد در زمان فراز و نشیب
ز توده‌توده سر و کوه‌کوه زین‌افزار
پرند چهرهٔ الماس‌رنگ شمشیرش
در آن دیار نماند از مخالفان دیّار
نهنگ مرداوبارش بخورد در جیحون
هر آنکسی که برست از نهنگ جان‌اوبار
بر آب در همه غرقه شدند چون فرعون
چو بر گذشت از آن آبْ شاهْ موسی‌وار
فراخ جیحون چون کوه شد ز بسکه در او
کلاه و ترکش و زین و دراعه بود انبار
ازین سپس بدلِ بانگ و نعره از جیحون
نخواهد آمد جز های‌های و نالهٔ زار
عقیق‌زار شدست آن زمین ز بسکه ز خون
به روی دشت و بیابان فرو شدست آغار
همی شدند به بیچارگی هزیمَتیان
شکسته‌پشت و گرفته گُریغ را هنجار
کسی که زنده بماندست از آن هزیمتیان
اگر چه تنْش درست است، هست جان‌بیمار
به مغزش اندر تیغ است اگر بود خفته
به چشمش اندر تیر است اگر بود بیدار
اگر بجنبد بند قبای او از باد
گمان برد که همی خورد بر جگر مسمار
اگر نماز کند آه باشدش تکبیر
وگر گنه کند آوخ بودْش استغفار
اگر سؤال کند، گوید: ای سوار، مزن!
و گر جواب دهد، گوید: ای ملک، زنهار!
ور از اسیران گویی، گرفت چندانی_
که تنگ بود ز انبوهشان بلاد و قفار
گروه ایشان بگرفت طول و عرض جهان
به هر رهی و به هر برزنی قطارقطار
وگر ز خواسته کاو بر گرفت از گُرگنج
سخن نمایم، عاجز شود در او گفتار!
به درج‌ها گهرست و به تخت‌ها دیبا
به گنج‌ها دِرَم است و به تنگ‌ها دینار
قیاس‌گیر نداند قیاس سیم سپید
شمار‌گیر نداند شمار زرّ عیار
ز عکس جامۀ رنگین هوا چو باغ ارم
زمین ز تودۀ یاقوت سرخ چون گلنار
ز توده نافۀ مشک و شمامۀ کافور
شده نسیم صبا همچو طلبۀ عطار
عمود زرین با گوهر کمرشمشیر
سلاح نغز و پری‌چهرگان گل‌رخسار
بکشت دشمن و برداشت گنج و مال ببرد
ز بهر نصرت دین محمّد مختار
از آنکه تربت گرگانج و شهر و برزن او
مقام قرمطیان بود و معدن کفار
همیشه تا صفت تیرگی نصیب شب است
چنان کجا صفت روشنی نصیب نهار
نصیب شاه جهان غزو باد و نصرت و فتح
نصیب دشمن او مرگ و محنت و تیمار
هزار فتح چنین و هزار غزو چنین
بر او برآمده و گفته عنصری اشعار

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
هوش مصنوعی: شمشیر پادشاهان مانند این عمل می‌کند و بزرگان نیز باید در مواقع لازم چنین اقدامی را انجام دهند.
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگوی‌تر از نامه تیغ او بسیار
هوش مصنوعی: به شمشیر پادشاه نگاه کن، گذشته‌ها را فراموش کن، زیرا هیچ چیزی راست‌تر از حقیقتی که تیغ او نشان می‌دهد نیست.
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
شود پذیرهٔ دشمن به جستن پیکار
هوش مصنوعی: وقتی فردی به مهارت خود اطمینان دارد، آماده می‌شود که با دشمنی که به دنبال نبرد است، روبه‌رو شود و به چالش بپردازد.
نه رهنمای به کار آیدش نه اخترگر
نه فال‌گوی به کار آیدش نه خواب‌گزار
هوش مصنوعی: نه راهنمایی برایش سودمند است، نه ستاره‌شناس، نه فال‌گیر و نه تعبیرکننده خواب؛ هیچ‌کدام از این‌ها به کارش نمی‌آید.
رود چنانکه خداوند شرق رفت به رزم
زمانه گشته مر او را دلیل و ایزد یار
هوش مصنوعی: رود به گونه‌ای که خداوند شرق در جنگ با زمانه حرکت می‌کند، او را به عنوان یک راهنما و یاری از جانب خداوند می‌سازد.
به پیش آن سپه کوه‌صفّ و سیل‌صفت
سپهر‌تاختن و مارزخم و مورشمار
هوش مصنوعی: به سوی سپاه کوه‌سان و مانند سیل آسمان حمله بردن و زخم مار و شمار مور را نشان می‌دهد.
مبارزانْش به نیروی پیل و زهرهٔ شیر
به پای آهو و کبر پلنگ و قد چنار
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف مبارزان و ویژگی‌های برجسته‌ی آنان می‌پردازد. مبارزان به قدری قوی و شجاع هستند که نیروی خود را با قدرت فیل و دلیری شیر مقایسه می‌کند. همچنین، آن‌ها به اندازه‌ی آهو چابک و سریع هستند و درست مانند پلنگ، توانایی ایستادگی و تنومندی دارند. در نهایت، قد آن‌ها به بلندی درخت چنار می‌رسد که نمادی از استقامت و پایمردی است.
همه سپرتن و شمشیردست و تیرانگشت
همه سپه‌شکن و دیوبند و شیرشکار
هوش مصنوعی: همه شما افراد با سلاح و قدرت آماده‌اید و می‌توانید در میدان جنگ به مبارزه بپردازید، مانند سرداران جنگجو و پهلوانان که در مقابل دشمنان می‌ایستند و با شجاعت و قدرت خود به شکار شیرها می‌روند.
به وقت آنکه زمین تفته بُد ز باد سموم
هوا چو آتش و گرد اندر او به جای شرار
هوش مصنوعی: در زمانی که زمین داغ و سوزان بود، وزش بادهای گرم باعث می‌شد که هوای اطراف مانند آتش احساس شود و گرد و غبار در فضا به جای شعله‌ها بالا می‌رفت.
ز تف به روز، به جوش آید آب در جیحون
به شب ز پشّه در او بَد توان گرفت قرار
هوش مصنوعی: در روز، گرما باعث می‌شود که آب در جویبار به جوش بیاید و در شب، سر و صدا و ناآرامی پشه‌ها می‌تواند ایجاد مزاحمت کند و آرامش را از بین ببرد.
به دولت ملک مشرق و سعادت او
نه پشه بود و نه گرما ، نه زین دو هیچ آثار
هوش مصنوعی: در سرزمین مشرق، نه پشه‌ای بود که آزاری برساند و نه گرما و رنجی وجود داشت. نه از این دو مشکل هیچ نشانه‌ای دیده می‌شد.
فرو گذشت به آموی شهریار جهان
به فال اختر نیک و به نصرت دادار
هوش مصنوعی: شهریار جهان به سبب شانس خوب و کمک خداوند به آموی رفته است.
فروغ دولت او همچو روزْ وقت زوال
مصاف لشکر او همچو کوهْ وقت بهار
هوش مصنوعی: نور و روشنی خوشبختی او در زمان غروب مانند روز روشن است و نبرد سپاه او در زمان بهار مانند شکوه و ثبات کوه‌هاست.
همه زمین شده از بندگان او کشمیر
همه هوا شده از عکس جامه‌شان فرخار
هوش مصنوعی: تمام زمین پر از بندگان او شده و هر جا که نگاه می‌کنیم، رد خوبی و زیبایی آنها محسوس است.
زمینِ آمو شد در زمان فراز و نشیب
ز توده‌توده سر و کوه‌کوه زین‌افزار
هوش مصنوعی: زمین در گذر زمان با تغییرات و تحولات بسیار، مانند انبوهی از سرزمین و کوه‌ها تغییر شکل یافته و دگرگون شده است.
پرند چهرهٔ الماس‌رنگ شمشیرش
در آن دیار نماند از مخالفان دیّار
هوش مصنوعی: پرند، با چهره‌ای مانند الماس و شمشیری درخشان، در آن سرزمین از دست دشمنان خود نجات پیدا نکرد.
نهنگ مرداوبارش بخورد در جیحون
هر آنکسی که برست از نهنگ جان‌اوبار
هوش مصنوعی: نهنگی عظیم در رود جیحون هر کسی که بر اثر آن نهنگ جانش را از دست بدهد.
بر آب در همه غرقه شدند چون فرعون
چو بر گذشت از آن آبْ شاهْ موسی‌وار
هوش مصنوعی: همه به دلایلی در آب غرق شدند، مانند فرعون که وقتی از آن آب گذشت، پادشاهی مانند موسی پیدا کرد.
فراخ جیحون چون کوه شد ز بسکه در او
کلاه و ترکش و زین و دراعه بود انبار
هوش مصنوعی: جیحون به اندازه کوه بزرگ و وسیع شده است، زیرا در آن کلاه، ترکش، زین و دیگر تجهیزات انبار شده است.
ازین سپس بدلِ بانگ و نعره از جیحون
نخواهد آمد جز های‌های و نالهٔ زار
هوش مصنوعی: از این پس، دیگر صدای بانگ و نعره‌ای از جیحون شنیده نخواهد شد و تنها آه و ناله‌های اندوهناک به گوش خواهد رسید.
عقیق‌زار شدست آن زمین ز بسکه ز خون
به روی دشت و بیابان فرو شدست آغار
هوش مصنوعی: آن زمین به خاطر فراوانی خون‌هایی که بر دشت و بیابان ریخته شده، به شکل عقیق درآمده است.
همی شدند به بیچارگی هزیمَتیان
شکسته‌پشت و گرفته گُریغ را هنجار
هوش مصنوعی: در اینجا به وضعیت دشوار و رنج‌بار افراد ضعیف و بیچاره اشاره شده است. این افراد که آسیب‌پذیر و شکسته‌اند، در حال جذب و پذیرش سختی‌ها و مشکلات زندگی هستند. در نتیجه، به‌نظر می‌رسد آنان در جستجوی راه‌حلی برای فرار از این مشکلات و یافتن آرامش هستند.
کسی که زنده بماندست از آن هزیمتیان
اگر چه تنْش درست است، هست جان‌بیمار
هوش مصنوعی: کسی که از سختی‌ها و مشکلات زندگی جان سالم به در برده، اگرچه از نظر جسمی سالم باشد، اما روح و جان او بیمار و آسیب‌دیده است.
به مغزش اندر تیغ است اگر بود خفته
به چشمش اندر تیر است اگر بود بیدار
هوش مصنوعی: اگر در فکرش به خواب رفته باشد، همچون تیغی در مغزش است و اگر بیدار باشد، مانند تیری در چشمانش است.
اگر بجنبد بند قبای او از باد
گمان برد که همی خورد بر جگر مسمار
هوش مصنوعی: اگر لباس او در باد تکان بخورد، گمان نکن که بر دلش درد و ناراحتی ایجاد شده است.
اگر نماز کند آه باشدش تکبیر
وگر گنه کند آوخ بودْش استغفار
هوش مصنوعی: اگر کسی نماز بخواند، باید با آه و ناله تکبیر بگوید و اگر مرتکب گناه شود، باید با حسرت و تاسف استغفار کند.
اگر سؤال کند، گوید: ای سوار، مزن!
و گر جواب دهد، گوید: ای ملک، زنهار!
هوش مصنوعی: اگر کسی سوال کند، بگو: ای سوار، این کار را نکن! و اگر پاسخی بدهد، بگو: ای ملک، مرا نجات بده!
ور از اسیران گویی، گرفت چندانی_
که تنگ بود ز انبوهشان بلاد و قفار
هوش مصنوعی: اگر بگویی که آنها اسیرند، به دلیل آن است که تعدادشان بسیار زیاد بود و زمین‌ها و بیابان‌ها به خاطر انبوهی آنها تنگ و محدود شده بود.
گروه ایشان بگرفت طول و عرض جهان
به هر رهی و به هر برزنی قطارقطار
هوش مصنوعی: گروهی از آن‌ها با قدرت و وسعت خود، تمام وسعت و کوچک و بزرگی دنیا را در دست گرفتند و در هر مسیری و در هر نقطه‌ای مانند قطارهای پیوسته حرکت کردند.
وگر ز خواسته کاو بر گرفت از گُرگنج
سخن نمایم، عاجز شود در او گفتار!
هوش مصنوعی: اگر از خواسته‌ی کسی سخن بگویم که از گنجینه‌های ارزشمند برخوردار است، سخن گفتن درباره‌اش برای من دشوار خواهد بود!
به درج‌ها گهرست و به تخت‌ها دیبا
به گنج‌ها دِرَم است و به تنگ‌ها دینار
هوش مصنوعی: این بیت به ارزش‌ها و چیزهای باارزش در زندگی اشاره دارد. در آن گفته شده که در میان نوشته‌ها، گوهر و درخت‌ها، نقش و بافت خوب دیده می‌شود. همچنین اشاره به گنجینه‌ها و پول‌های ارزشمند نیز دارد، به طوری که می‌توان از آنها به عنوان نشانه‌های ثروت و کارآیی استفاده کرد. در نهایت، ارتباط این ارزش‌ها با زیبایی و اعتبار زندگی را بیان می‌کند.
قیاس‌گیر نداند قیاس سیم سپید
شمار‌گیر نداند شمار زرّ عیار
هوش مصنوعی: کسی که نمی‌داند چگونه باید چیزها را با هم مقایسه کند، نمی‌تواند سفیدی نقره را با ارزش طلا اندازه‌گیری کند.
ز عکس جامۀ رنگین هوا چو باغ ارم
زمین ز تودۀ یاقوت سرخ چون گلنار
هوش مصنوعی: از رنگ و نقشی که در آسمان ایجاد شده، زمین مانند باغی زیبا و پر از گل‌های سرخ دیده می‌شود که شباهت زیادی به یاقوت‌های گرانبها دارد.
ز توده نافۀ مشک و شمامۀ کافور
شده نسیم صبا همچو طلبۀ عطار
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی با عطر خوش نافه و بوی دلپذیر کافور، به طرز دلنشینی شبیه به طرز رفتار یک شاگرد جوان و پرشور عطار است.
عمود زرین با گوهر کمرشمشیر
سلاح نغز و پری‌چهرگان گل‌رخسار
هوش مصنوعی: ستون طلایی با جواهر، کمرش را با شمشیر آراسته و سلاح‌های زیبایی دارد و چهره‌های پری‌مانند و گل‌رخسار در کنار او حضور دارند.
بکشت دشمن و برداشت گنج و مال ببرد
ز بهر نصرت دین محمّد مختار
هوش مصنوعی: مخاطب در این جمله به تاثیری اشاره می‌کند که فردی با شجاعت و قهرمانی به دشمن حمله کرده، او را شکست داده و از او غنائم و دارایی‌هایی را به دست آورده است. این عمل در راستای کمک به دین و حمایت از پیامبر انجام شده است.
از آنکه تربت گرگانج و شهر و برزن او
مقام قرمطیان بود و معدن کفار
هوش مصنوعی: به سبب اینکه محل خاک و محل زندگی او، جایگاه قرمطیان و مرکز کفار بود.
همیشه تا صفت تیرگی نصیب شب است
چنان کجا صفت روشنی نصیب نهار
هوش مصنوعی: همیشه شب به خاطر نقص و تاریکی‌اش، ویژگی‌اش تیرگی است، درست مانند اینکه روز به خاطر نور و روشنایش، ویژگی‌اش روشنی است.
نصیب شاه جهان غزو باد و نصرت و فتح
نصیب دشمن او مرگ و محنت و تیمار
هوش مصنوعی: امیدوارم که بخت و نصیب شاه جهان پیروزی و موفقیت باشد و دشمن او با مرگ و سختی رو به رو شود.
هزار فتح چنین و هزار غزو چنین
بر او برآمده و گفته عنصری اشعار
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که هزاران پیروزی و نبرد در زندگی به او دست داده است و او در این مورد شعرهایی را سروده است. در واقع، شاعر از تجربیات و دستاوردهایش سخن می‌گوید و به اثرگذاری این تجربیات بر هنر خود اشاره می‌کند.

حاشیه ها

1397/12/14 00:03
علی

یکی از بهترین قصاید تاریخ ادبیات فارسی که البته اینجا بسیار مغلوط تایپ شده متاسفانه.

1400/09/13 22:12
سپیدار م

در تاریخ بیهقی آمده است که عنصری این قصیده را در مدح سلطان محمود برای فتح خوارزم سروده است. "...و چنین قصیده نیست او را، که هرچه ممکن بود از استادی و باریک اندیشی کرده است و جای آن بود: چنان فتح و چنین ممدوح"

1403/09/29 11:11
محمد خراسانی

یکی از استوار ترین قصاید ادب فارسی که در فتح کردن خوارزم در سال ۴۰۹ توسط سلطان محمود انجام شده سروده شده است