گنجور

بخش ۶ - خطاب به ائمه طاهرین علیهم السلام

ای شما را سایه پروردی هما
آمدم در سایه لطف شما
غایب و حاضر ز اعمال شفیع
با ندای الشفیع و الشفیع
ما که مشتی واله و دیوانه ایم
محرمان این سرا را خانه ایم
سرخوشیم از عشق جام ذوالجلال
ایمن از خوفیم و فارغ از زوال
تابع شرع خداییم و رسول
تا بقاییم از فروع و از اصول
زاهد آن سرحلقه افسرده ها
که به ما از جهل گیرد خرده ها
چونکه او را آگهی از حال نیست
شور مشتاقان به یک منوال نیست
آن یکی گرید به ذکر آه آه
وین یکی خندان به بانگ قاه قاه
آن یک از مستی نداند پا ز سر
وین یک از راز دو عالم باخبر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شما را سایه پروردی هما
آمدم در سایه لطف شما
هوش مصنوعی: من به احترام شما و در سایه محبت شما آمده‌ام.
غایب و حاضر ز اعمال شفیع
با ندای الشفیع و الشفیع
هوش مصنوعی: شخصی که در کارهایمان غایب و حاضر است، با صدای دعا و درخواست شفاعت، ما را مورد حمایت قرار می‌دهد.
ما که مشتی واله و دیوانه ایم
محرمان این سرا را خانه ایم
هوش مصنوعی: ما گروهی از عاشقان و دیوانگان هستیم که به راز و رمزهای این مکان آگاهیم و در واقع، ما خود را بخشی از این خانه می‌دانیم.
سرخوشیم از عشق جام ذوالجلال
ایمن از خوفیم و فارغ از زوال
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق سرشار از شادی هستیم و از ترس در امان، بی‌نگرانی از زوال و نابودی.
تابع شرع خداییم و رسول
تا بقاییم از فروع و از اصول
هوش مصنوعی: ما پیرو دستورات خدا و پیامبر هستیم و تا زمانی که زنده‌ایم به اصول و جزئیات دین پایبند خواهیم بود.
زاهد آن سرحلقه افسرده ها
که به ما از جهل گیرد خرده ها
هوش مصنوعی: زاهد، کسی است که در میان افراد ناراحت و غمگین، به ما از بی‌خبری‌ها و نادانی‌های‌مان ایراد می‌گیرد.
چونکه او را آگهی از حال نیست
شور مشتاقان به یک منوال نیست
هوش مصنوعی: این شخص از حال و وضعیت اطراف خود بی‌خبر است، به همین دلیل شور و هیجان کسانی که مشتاق هستند همیشه یکسان نیست.
آن یکی گرید به ذکر آه آه
وین یکی خندان به بانگ قاه قاه
هوش مصنوعی: یکی در حال بیان درد و ناله است و دیگری با خنده و شادی صحبت می‌کند.
آن یک از مستی نداند پا ز سر
وین یک از راز دو عالم باخبر
هوش مصنوعی: یکی از آن‌ها به خاطر مستی‌اش نمی‌داند که چه حالی دارد و دیگری از اسرار دو جهان آگاه است.