گنجور

بخش ۵ - در عبادت حضرت زهرا(س)

صاحب بحرالمعارف شرح داد
آنکه از حق تربتش پرنور باد
نیمشب شاهی ز بستر شد به پای
رفت و خاتون را به بستر کرد جای
در میان خوابگاه او را نیافت
جست او را و سراغ اصلا نیافت
سر کشید این خانه و آن خانه را
تا مگر جوید نشان جانانه را
بر گرفت این پرده و آن پرده را
تا مگر یابد اثر گم کرده را
در میان مطبخی با درد و جوش
آمد آوازی ضعیف او را به گوش
دید در مطبخ یکی با حال زار
در مناجات است کای پروردگار
با محبتها که باشد با منت
کاین دعا گردد قبول از این زنت
غافلان خسته را بیدار کن
همچون منشان طالب دیدار کن
شاه از آن پس کاستراق سمع کرد
شمس خود را جستجو با شمع کرد
بانوی خود را به مطبخ خانه دید
گنج خود را اندر آن ویرانه دید
دید آن تابنده چون بدرالدجی
کرده در خاکستری گون جامه جا
گشته چون خورشید خاکسترنشین
گنج سان گشته در آن ویران مکین
شاه گفت ای جان وای جانان من
شمع ایوان و گل بستان من
بازگو کاندر مناجات ای نگار
باز می گفتی تو با پروردگار
که به حق آن محبت های تو
هم به آن لطف و شفقت های تو
چیست با تو لطف صحبت های او
وان عنایتها که گفتی باز گو
گفت چبود ای شه عالی نسب
زین محبت هر که در این نیمه شب
مر ترا خوابانده در بستر به ناز
داده فرصت مر مرا بهر نماز
آخر ای ایمان به غیب آوردگان
عقل را در جیب پنهان کردگان
سر فرود آرید در شب ها به جیب
تا به دست افتد شما را سر غیب
عارفی گوید که در شبهای تار
بارها من پوست بفکندم چو مار
بار دیگر عارفی اهل نیاز
گفت این مطلب به سر با اهل راز
آنکه تا من نکته یی فهمیده ام
در ریاضت بارها را دیده ام
یعنی آن وقتی که بود از شیخ و شاب
نفس مشغول و ظلام مست خواب
خانه با جاروب لا، می روفتم
حلقه دل را به جد می کوفتم
تا بدارم بر طلسم «لا» شکست
گنج «الا» را بیاوردم به دست
خواجه اندر خدمت صاحبدلی
دارد آن پیری بزرگی کاملی
تا ترا از خواب بیداری دهد
سر غیبت را پدیداری دهد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صاحب بحرالمعارف شرح داد
آنکه از حق تربتش پرنور باد
هوش مصنوعی: صاحب کتاب بحرالمعارف توضیح داده است که کسی که از حقیقت و عمق وجود خود آگاه است، همیشه دارای نور و روشنایی خواهد بود.
نیمشب شاهی ز بستر شد به پای
رفت و خاتون را به بستر کرد جای
هوش مصنوعی: نیمه شب، پادشاه از بستر خوابش برخاست و به پا ایستاد و جای خود را به همسرش داد.
در میان خوابگاه او را نیافت
جست او را و سراغ اصلا نیافت
هوش مصنوعی: در وسط خوابگاه، نتوانست او را پیدا کند و هیچ نشانی از او نداشت.
سر کشید این خانه و آن خانه را
تا مگر جوید نشان جانانه را
هوش مصنوعی: این خانه و آن خانه را جستجو کرد تا شاید نشانی از محبوبش پیدا کند.
بر گرفت این پرده و آن پرده را
تا مگر یابد اثر گم کرده را
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که شخصی پرده‌ها را کنار می‌زند تا شاید اثری که گم شده است را پیدا کند. به نوعی نشان‌دهنده تلاش برای کشف حقیقت یا یافتن چیزی است که از دست رفته.
در میان مطبخی با درد و جوش
آمد آوازی ضعیف او را به گوش
هوش مصنوعی: در یک آشپزخانه، صدای ضعیفی از درد و ناراحتی به گوش رسید.
دید در مطبخ یکی با حال زار
در مناجات است کای پروردگار
هوش مصنوعی: در آشپزخانه شخصی را می‌بینم که با حال ناخوشی در حال راز و نیاز با خداوند است و از او یاری می‌طلبد.
با محبتها که باشد با منت
کاین دعا گردد قبول از این زنت
هوش مصنوعی: با محبت‌های فراوان و بدون منت، این دعا از سوی تو به جانكاه می‌رسد و مورد پذیرش خواهد بود.
غافلان خسته را بیدار کن
همچون منشان طالب دیدار کن
هوش مصنوعی: کسانی که غافل و خسته‌اند را بیدار کن، همان‌طور که من مشتاق دیدار هستم.
شاه از آن پس کاستراق سمع کرد
شمس خود را جستجو با شمع کرد
هوش مصنوعی: شاه پس از آن، به دقت به اطرافش گوش سپرد و برای پیدا کردن شمس، به نور شمع استعانت جست.
بانوی خود را به مطبخ خانه دید
گنج خود را اندر آن ویرانه دید
هوش مصنوعی: زن خود را در آشپزخانه مشاهده کرد و متوجه شد که گنج و ثروت واقعی‌اش در همین جای ساده و کم‌نور قرار دارد.
دید آن تابنده چون بدرالدجی
کرده در خاکستری گون جامه جا
هوش مصنوعی: او به مانند ماه در تیره‌گی‌ها، در لباس خاکستری رنگی که پوشیده است، می‌درخشد و توجه همگان را به خود جلب می‌کند.
گشته چون خورشید خاکسترنشین
گنج سان گشته در آن ویران مکین
هوش مصنوعی: خورشید مانند خاکستر در ویرانه‌ای نشسته و گنجی که در آن‌جا است، به تاریکی و فنا تبدیل شده است.
شاه گفت ای جان وای جانان من
شمع ایوان و گل بستان من
هوش مصنوعی: شاه می‌گوید: ای جان، تو عزیزترین فرد در زندگی من هستی، مانند شمعی در پروانه و گل در باغ من.
بازگو کاندر مناجات ای نگار
باز می گفتی تو با پروردگار
هوش مصنوعی: دوباره بگو که در دعا و گفتگو با خداوند، ای زیبا، چه می‌گفتی.
که به حق آن محبت های تو
هم به آن لطف و شفقت های تو
هوش مصنوعی: محبت‌ها و مهربانی‌های تو واقعاً ارزشمند و دلنشین است.
چیست با تو لطف صحبت های او
وان عنایتها که گفتی باز گو
هوش مصنوعی: چرا صحبت‌های او و محبت‌هایی که به تو کرده را فراموش می‌کنی؟ آنها را دوباره برای من بگویید.
گفت چبود ای شه عالی نسب
زین محبت هر که در این نیمه شب
هوش مصنوعی: ای شاه با اصل و نسب والا، بفرما که در این نیمه شب چه خبری از محبت وجود دارد.
مر ترا خوابانده در بستر به ناز
داده فرصت مر مرا بهر نماز
هوش مصنوعی: شما در خواب آرامی و من را به ناز و نوازش خود مشغول کرده‌ای، اما من فرصتی می‌خواهم تا نماز بخوانم.
آخر ای ایمان به غیب آوردگان
عقل را در جیب پنهان کردگان
هوش مصنوعی: ای کسانی که به ایمان به غیب و نادیده ها اعتقاد دارید، عقل و خرد را در پنهان کرده‌اید و آن را در جیب خود نگه داشته‌اید.
سر فرود آرید در شب ها به جیب
تا به دست افتد شما را سر غیب
هوش مصنوعی: در شب‌ها سر خود را پنهان کنید تا در نهایت به موفقیت و هدف‌های پنهانتان نائل شوید.
عارفی گوید که در شبهای تار
بارها من پوست بفکندم چو مار
هوش مصنوعی: عارفی می‌گوید که در شب‌های تاریک، بارها و بارها چون مار، پوست خود را کنار گذاشته‌ام.
بار دیگر عارفی اهل نیاز
گفت این مطلب به سر با اهل راز
هوش مصنوعی: عارفی که به دقت و نیاز به دانایی مشغول است، بار دیگر اظهار کرد که این موضوع را باید با کسانی که در دل دارای اسرار هستند در میان بگذارد.
آنکه تا من نکته یی فهمیده ام
در ریاضت بارها را دیده ام
هوش مصنوعی: کسی که من تا به حال یک نکته را درک کرده‌ام، بارها و بارها سختی‌های تمرین و زحمت را تجربه کرده است.
یعنی آن وقتی که بود از شیخ و شاب
نفس مشغول و ظلام مست خواب
هوش مصنوعی: در آن زمان که شیخ و جوان هر دو در خواب غفلت غرق بودند و نفسشان مشغول به امور دنیا بود.
خانه با جاروب لا، می روفتم
حلقه دل را به جد می کوفتم
هوش مصنوعی: در حالی که با جاروب خانه را جارو می‌زدم، دل‌تنگی‌ام را به شدت می‌زدم و تلاش می‌کردم خودم را از این حالت رهایی بخشم.
تا بدارم بر طلسم «لا» شکست
گنج «الا» را بیاوردم به دست
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش خود توانستم بر موانع غلبه کنم و به حقیقت بزرگ و ارزشمندی دست پیدا کنم.
خواجه اندر خدمت صاحبدلی
دارد آن پیری بزرگی کاملی
هوش مصنوعی: آقای ما در خدمت شخصی بزرگ و وارسته است که دارای کمال و دانش فراوانی می‌باشد.
تا ترا از خواب بیداری دهد
سر غیبت را پدیداری دهد
هوش مصنوعی: به تو اشاره‌ای می‌کند که تو را از خواب غفلت بیدار کند و حقیقت وجودت را آشکار سازد.