گنجور

شمارهٔ ۶: گر سیر کعبه و دیر ور خانقاه کردم

گر سیر کعبه و دیر ور خانقاه کردم
غیر از تو کس ندیدم هرجا نگاه کردم
قصد و مرادم از سیر روی تو بود لاغیر
گر سیر کعبه و دیر ور خانقاه کردم
دیدم که بود کوهی اندر برابر کاه
عفو ترا مطابق با هر گناه کردم
جز دعوی «اناالحق » نشنیدم از زبانش
گوش دل از حقیقت بر هر گیاه کردم
اثبات گشت بر من از یک نفس به «الا»
تا نفی ماسوی را با «لااله » کردم
گر شد نمد کلاهم مسکین مخوان که شاهم
در فقر پادشاهی با این کلاه کردم
بیخود نیافتم من بر آب زندگی دست
روشن ضمیر پیری هادی راه کردم
نی نی که هادی ام بود خضر زمانه نی نی
خود آب زندگی بود من اشتباه کردم
در هر قضا که رو داد او را معین گرفتم
در هر بلا که آمد او را پناه کردم
«عمان » اگر کلاهم شاهانه شد عجب نیست
دیریست با گدایی خدمت به شاه کردم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر سیر کعبه و دیر ور خانقاه کردم
غیر از تو کس ندیدم هرجا نگاه کردم
هوش مصنوعی: اگر به مکان‌های مقدس مانند کعبه، معابد و خانقاه رفته‌ام، غیر از تو هیچ‌کس را در هیچ جایی که نگاه کرده‌ام، ندیده‌ام.
قصد و مرادم از سیر روی تو بود لاغیر
گر سیر کعبه و دیر ور خانقاه کردم
هوش مصنوعی: من تنها هدفم از سفر به سوی تو بود و نه چیز دیگری. اگر به زیارت کعبه، معبد یا خانقاه رفته‌ام، به خاطر تو بوده است.
دیدم که بود کوهی اندر برابر کاه
عفو ترا مطابق با هر گناه کردم
هوش مصنوعی: دیدم که در برابر گناهانی که انجام داده‌ام، عفو و بخشش تو همچون کوهی است در مقابل کاهی.
جز دعوی «اناالحق » نشنیدم از زبانش
گوش دل از حقیقت بر هر گیاه کردم
هوش مصنوعی: تنها چیزی که از او شنیدم ادعای «من حقیقت هستم» بود و من گوش دلم را به حقیقت آویزان کردم تا از هر چیزی که می‌روید بهره‌برداری کنم.
اثبات گشت بر من از یک نفس به «الا»
تا نفی ماسوی را با «لااله » کردم
هوش مصنوعی: از یک نفس «الا» شنیدم و به عمیق‌ترین معنا متوجه شدم که می‌توانم هر چیزی را که غیر از حق است، نفی کنم و به وحدت او پی ببرم.
گر شد نمد کلاهم مسکین مخوان که شاهم
در فقر پادشاهی با این کلاه کردم
هوش مصنوعی: اگر نمد کلاهم پاره شد، مرا بی‌پول نخوانید. زیرا من با این کلاه در دوران فقر نیز شاهی کرده‌ام.
بیخود نیافتم من بر آب زندگی دست
روشن ضمیر پیری هادی راه کردم
هوش مصنوعی: من بی‌دلیل به جستجوی حقیقت نرفتم، زیرا با درک و روشنفکری پیری، راهی برای یافتن مسیر درست را یافتم.
نی نی که هادی ام بود خضر زمانه نی نی
خود آب زندگی بود من اشتباه کردم
هوش مصنوعی: من که راهنمای من خضر زمانه بود، خودم اشتباه کردم و او آب زندگی‌ام بود.
در هر قضا که رو داد او را معین گرفتم
در هر بلا که آمد او را پناه کردم
هوش مصنوعی: در هر شرایطی که پیش آمد، او را به عنوان یاری انتخاب کردم و در هر سختی که به وجود آمد، به او پناه بردم.
«عمان » اگر کلاهم شاهانه شد عجب نیست
دیریست با گدایی خدمت به شاه کردم
هوش مصنوعی: اگر کلاهم به حالت شاهانه درآمد، چیز عجیبی نیست چون مدت‌هاست برای خدمت به شاه، با فقر و گدایی زندگی کرده‌ام.