گنجور

شمارهٔ ۴ - در تهنیت عید غدیر و مدح حضرت امیر سلام الله علیه

بریخت صاف و نشاط از خم غدیر به جام
صلای سرخوشی ای صوفیان دردآشام
دمید نیرة الله از چه طور این نور
که برد ز آینه روزگار زنگ ظلام
چه خوش نسیم است الله که از تبسم او
شکوفه طرب از هر کنار شد بسام
مشام شیران شد زین نسیم عطرآمیز
چه باک از اینکه سگان را فرو گرفت ز کام
غلام روی کسی ام که بر هوای بهشت
ز جای خیزد، خیز ای بهشت روی غلام
بریز خون کبوتر ز حلق بط به نشاط
به ساغر ای بت طاووس چهر کبک خرام
می کهن به چنین روز نو به فتوی عقل
بخور حلال کزین پس محرم است و حرام
نه پای عشرت باید به بام گردون کوفت
ز سدره صد ره برتر نهاد باید گام
همین همایون روز است آنکه ختم رسل
محمد عربی(ص) شاه دین رسول انام
شعاع یثرب و بطحا فروغ خیف و منی
چراغ سعی و صفا آفتاب رکن و مقام
فرو کشید ز بیت الحرام رخت برون
به اتفاق کرام عرب پس از احرام
طواف خانه حق کرده کادمی و ملک
یسبحون له ذوالجلال و الاکرام
ز بعد قطع منازل در این همایون روز
عنان کشیده به خم غدیر ساخت مقام
رسول شد ز خدا زی رسول روح القدس
که ای رسول به حق، حق ترا رساند سلام
که ای به خلق من از من خلیفه منصوب
بکوش کامد نصب خلیفه را هنگام
از این زیاده منه آفتاب را به کسوف
از این زیاده منه ماهتاب را به غمام
بس است سر حقیقت نهفته در صندوق
درش گشا که ز گلرنگ خوش ز عنبر فام
یکیست همدم ساز تو، دیگران غماز
یکیست محرم راز تو، دیگران نمام
بلند ساز تو تا دیده های بی آهو
دهند فرق سگ و خوک و روبه از ضرغام
بساخت سید دین منبر از جهاز شتر
که تا پدید کند هر چه شد به او الهام
بر آن برآمد و اسرار حق هویدا ساخت
بلند کرد علی(ع) را بدین بلند کلام
که من نبی شمایم علی(ع) امام شماست
زدند نعره که نعم النبی نعم الامام
تبارک الله از این رتبه کز شرافت آن
مدام آب درآید به دیده اوهام
گر او نه حامی شرع نبی شدی به سنان
ور او نه هادی دین خدا شدی به حسام
که باز جستی مسجد کجا و دیر کجا؟
که فرق کردی مصحف کدام و زند کدام؟
گر او ز روی صمد پرده باز نگرفتی
هنوز کعبه حق بد مدینة الاصنام
علیست(ع) آنکه عصا زد به آب و دریا را
شکافت از هم و زد در میان دریا گام
علیست(ع) آنکه نشست اندر آتش نمرود
علیست(ع) آنکه به آتش سرود برد و سلام
علیست(ع) آنکه به طوفان نشست در کشتی
معاشران را از بیم غرق داد آرام
غرض که آدم و ادریس و شیث و صالح و هود
شعیب و یونس و لوط و دگر رسل به تمام
به وحدتند، علی(ع) کز برای رونق دین
ظهور کرده به هر دوره یی به دیگر نام
از این زیاده به جرأت مزن رکاب ای طبع
بکش عنانکه عوامند خلق کالانعام
زبان به کام کش ای خیره سر که می ترسم
به کشتن تو برآرند تیغها ز نیام
تو آینه به کف اندر محله کوران
ندا کنی که ببینید خویش را اندام
زهی امام همام ای امیر پاک ضمیر
که با خدایی همراز و همدم و همنام
به خرگه تو فلک را همی سجود و رکوع
به درگه تو ملک را همی قعود و قیام
به یمن حکم تو ساریست نور در ابصار
به فر امر تو جاریست روح در اجسام
تفقدی ز کرامت به سوی «عمان » کن
که از ولای تو بیرون نمی گذارد گام
به جز مدیح تو کاریش نی به سال و به ماه
به جز ثنای تو شغلیش نی به صبح و به شام
محب راه تو ترا شهد عشرت اندر کاس
عدوی جاه ترا زهر حسرت اندر جام

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بریخت صاف و نشاط از خم غدیر به جام
صلای سرخوشی ای صوفیان دردآشام
هوش مصنوعی: از خم غدیر، شراب خالص و شادی به بیرون ریخته و به جام‌های صوفیان می‌ریزد، آن‌ها که در حال نوشیدن خوشی و سرمستی هستند.
دمید نیرة الله از چه طور این نور
که برد ز آینه روزگار زنگ ظلام
هوش مصنوعی: خورشید وجود خداوند از کجا درخشید که نورش زنگار تاریکی روزگار را از آینه روز زندگی زدود؟
چه خوش نسیم است الله که از تبسم او
شکوفه طرب از هر کنار شد بسام
هوش مصنوعی: نسیم خوشی که از لبخند خدا به وجود می‌آید، باعث بروز شادی و سرور در هر گوشه و کنار شده است.
مشام شیران شد زین نسیم عطرآمیز
چه باک از اینکه سگان را فرو گرفت ز کام
هوش مصنوعی: بوی خوش این نسیم باعث خوشحالی شیران شده است، چه اهمیتی دارد اگر سگان را از غذا محروم کند؟
غلام روی کسی ام که بر هوای بهشت
ز جای خیزد، خیز ای بهشت روی غلام
هوش مصنوعی: من خدمتگزار فردی هستم که برای ورود به بهشت از جای خود برمی‌خیزد، پس ای بهشت، برای خدمتگزاری من آماده شو.
بریز خون کبوتر ز حلق بط به نشاط
به ساغر ای بت طاووس چهر کبک خرام
هوش مصنوعی: خون کبوتر را از حلق بط بریز، تا زندگی و شادی بیشتری به دست آوریم، ای معشوقی که چهره‌ات مانند طاووس و کبک زیباست.
می کهن به چنین روز نو به فتوی عقل
بخور حلال کزین پس محرم است و حرام
هوش مصنوعی: نوشیدنی قدیمی را در این روز نو با توجه به نظر عقل بنوش، زیرا از این پس حلال و ممنوع است.
نه پای عشرت باید به بام گردون کوفت
ز سدره صد ره برتر نهاد باید گام
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که برای رسیدن به خوشی و لذت‌های بالاتر، نباید تنها به سادگی و با شرایط سطحی اکتفا کرد. باید با تصمیم‌گیری‌های درست و تلاش‌های عمیق‌تر به سمت اهداف والاتر و معنوی‌تر پیش برویم. به عبارت دیگر، برای رسیدن به قله‌های بیشتری در زندگی، لازم است گام‌های بلندتری برداریم و از هر فرصتی که داریم به خوبی استفاده کنیم.
همین همایون روز است آنکه ختم رسل
محمد عربی(ص) شاه دین رسول انام
هوش مصنوعی: این روز بزرگ و خجسته، روزی است که پیامبر اسلام، محمد عربی (ص)، به عنوان آخرین پیامبر و رهبر دین الهی به بشریت معرفی شد.
شعاع یثرب و بطحا فروغ خیف و منی
چراغ سعی و صفا آفتاب رکن و مقام
هوش مصنوعی: پرتو و نوری که از یثرب و بطحا می‌تابد، روشنی‌بخش مکان‌های مقدسی چون خیف و منی است. فعالیت و تلاش در این مکان‌ها مانند چراغی است که روشنی می‌دهد. همچنین می‌توان گفت که این مکان‌ها در مقام و ارزش مانند آفتاب در آسمان هستند.
فرو کشید ز بیت الحرام رخت برون
به اتفاق کرام عرب پس از احرام
هوش مصنوعی: پس از ورود به مکه و انجام مناسک حج، با جمعی از افراد شریف عرب از بیت الله الحرام خارج شد.
طواف خانه حق کرده کادمی و ملک
یسبحون له ذوالجلال و الاکرام
هوش مصنوعی: کسی که دور خانه خدا طواف کرده است، فرشتگان به ستایش و تمجید او مشغولند و خدای بزرگ و برازنده را عبادت می‌کنند.
ز بعد قطع منازل در این همایون روز
عنان کشیده به خم غدیر ساخت مقام
هوش مصنوعی: بعد از اینکه منزل و مکان‌ها قطع شد، در این روز خوش و سعید، افسار به سمت خم غدیر کشیده شده و مقام و جایگاهی ساخته شد.
رسول شد ز خدا زی رسول روح القدس
که ای رسول به حق، حق ترا رساند سلام
هوش مصنوعی: فرستاده‌ای از سوی خدا در جایگاه فرستاده روح‌القدس آمده است. ای فرستاده راستین، به حق، حق به تو سلام رسانده است.
که ای به خلق من از من خلیفه منصوب
بکوش کامد نصب خلیفه را هنگام
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر خلق من از طرف من به عنوان جانشین تعیین شده‌ای، تلاش کن تا زمان نصب جانشین فرا برسد.
از این زیاده منه آفتاب را به کسوف
از این زیاده منه ماهتاب را به غمام
هوش مصنوعی: به خاطر این که زیاد از حد به خورشید بگویید که پشت ابر نرود و زیاد از حد از ماه بخواهید که در ابر پنهان نشود.
بس است سر حقیقت نهفته در صندوق
درش گشا که ز گلرنگ خوش ز عنبر فام
هوش مصنوعی: کافی است که حقیقتی که در صندوق پنهان شده را آشکار کنی، زیرا زیبایی و خوشبوئی آن همچون عطر و گل است.
یکیست همدم ساز تو، دیگران غماز
یکیست محرم راز تو، دیگران نمام
هوش مصنوعی: در زندگیت، یک نفر است که به تو کمک می‌کند و در کنارت ایستاده است، اما دیگران فقط رازهایت را فاش می‌کنند و به تو خیانت می‌کنند.
بلند ساز تو تا دیده های بی آهو
دهند فرق سگ و خوک و روبه از ضرغام
هوش مصنوعی: بلند شو تا چشمان بی‌فرصتی به تو نگاه کنند و تفاوت بین سگ، خوک و روباه را از شیر جنگلی درک کنند.
بساخت سید دین منبر از جهاز شتر
که تا پدید کند هر چه شد به او الهام
هوش مصنوعی: سید دین منبری را از وسایل شتر ساخته تا هر آنچه که به او الهام می‌شود، به نمایش بگذارد.
بر آن برآمد و اسرار حق هویدا ساخت
بلند کرد علی(ع) را بدین بلند کلام
هوش مصنوعی: علی(ع) به مقام بالایی رسید و رازهای الهی را آشکار کرد و با سخنان بلند و تاثیرگذار خود، این مقام را به نمایش گذاشت.
که من نبی شمایم علی(ع) امام شماست
زدند نعره که نعم النبی نعم الامام
هوش مصنوعی: من پیامبر شما هستم و علی (ع) امام شماست. آن‌ها فریاد زدند که او پیامبر خوب و امام خوبی است.
تبارک الله از این رتبه کز شرافت آن
مدام آب درآید به دیده اوهام
هوش مصنوعی: چه نعمتی بزرگ است این مقام، که از شرافت آن به طور مداوم در دل انسان‌ها، خیالات و آرزوها جاری می‌شود.
گر او نه حامی شرع نبی شدی به سنان
ور او نه هادی دین خدا شدی به حسام
هوش مصنوعی: اگر او به حمایت از شریعت پیامبر نمی‌پرداخت، و اگر او راهنمای دین خدا نمی‌شد، با شمشیر چه کسانی را می‌توانستند به هدایت رسانند؟
که باز جستی مسجد کجا و دیر کجا؟
که فرق کردی مصحف کدام و زند کدام؟
هوش مصنوعی: کجایم، که فرق می‌گذاری بین مسجد و دیر؟ چرا کتاب مقدس را با کتاب زندان مقایسه می‌کنی؟
گر او ز روی صمد پرده باز نگرفتی
هنوز کعبه حق بد مدینة الاصنام
هوش مصنوعی: اگر او از پس پردهٔ صمد، یعنی ذات الهی، ظهور نکرده باشد، هنوز کعبه حق در مدینهٔ بت‌ها باقی مانده است.
علیست(ع) آنکه عصا زد به آب و دریا را
شکافت از هم و زد در میان دریا گام
هوش مصنوعی: علی (ع) کسی است که با زدن عصایش به آب، دریا را از هم شکافت و در وسط دریا قدم گذاشت.
علیست(ع) آنکه نشست اندر آتش نمرود
علیست(ع) آنکه به آتش سرود برد و سلام
هوش مصنوعی: علی (ع) همان کسی است که در آتش نمرود نشست و آرامش را تجربه کرد. علی (ع) همان فردی است که با ورود به آتش، نه تنها ترسی به دل راه نداد، بلکه سلام و درود را نیز به همراه داشت.
علیست(ع) آنکه به طوفان نشست در کشتی
معاشران را از بیم غرق داد آرام
هوش مصنوعی: علی (ع) کسی است که در دل طوفان قرار گرفت و با آرامش و قدرت، دوستانش را از خطر غرق شدن نجات داد.
غرض که آدم و ادریس و شیث و صالح و هود
شعیب و یونس و لوط و دگر رسل به تمام
هوش مصنوعی: هدف این است که همه پیامبران الهی از جمله آدم، ادریس، شیث، صالح، هود، شعیب، یونس و لوط و سایر رسولان معرفی شوند.
به وحدتند، علی(ع) کز برای رونق دین
ظهور کرده به هر دوره یی به دیگر نام
هوش مصنوعی: آنها به وحدت و یکپارچگی می‌رسند، زیرا علی(ع) برای شکوفایی دین به ظهور آمده و در هر زمانی با نامی متفاوت خود را نشان می‌دهد.
از این زیاده به جرأت مزن رکاب ای طبع
بکش عنانکه عوامند خلق کالانعام
هوش مصنوعی: به خودت اجازه نده که بیشتر از این به پیشروی ادامه بدهی، ای طبیعت. reins خود را در دست بگیر زیرا مردم همانند حیوانات هستند.
زبان به کام کش ای خیره سر که می ترسم
به کشتن تو برآرند تیغها ز نیام
هوش مصنوعی: ساکت باش ای سرسخت، زیرا می‌ترسم که شمشیرها از نیام بیرون بیایند و تو را به قتل برسانند.
تو آینه به کف اندر محله کوران
ندا کنی که ببینید خویش را اندام
هوش مصنوعی: تو در میان محله‌ای که مردمش نابینا هستند، آینه‌ای به دست داری و آن‌ها را دعوت می‌کنی تا خود را ببینند و از اندام و شکل خود آگاه شوند.
زهی امام همام ای امیر پاک ضمیر
که با خدایی همراز و همدم و همنام
هوش مصنوعی: ای بزرگ امام، ای رهبری با دل پاک، که همواره با خدا در ارتباطی نزدیک و هموطن اویی.
به خرگه تو فلک را همی سجود و رکوع
به درگه تو ملک را همی قعود و قیام
هوش مصنوعی: ستارگان آسمان در برابر تو سجده و خضوع می‌کنند و فرشتگان در درگاه تو ایستاده و اطاعت می‌نمایند.
به یمن حکم تو ساریست نور در ابصار
به فر امر تو جاریست روح در اجسام
هوش مصنوعی: به برکت فرمان تو، نور در چشم‌ها پخش شده و به واسطه دستور تو، روح در بدن‌ها جاری است.
تفقدی ز کرامت به سوی «عمان » کن
که از ولای تو بیرون نمی گذارد گام
هوش مصنوعی: به یاد تو و لطف تو به عمان نظر کن، چرا که محبت تو اجازه نمی‌دهد کسی از ولایت تو دور شود.
به جز مدیح تو کاریش نی به سال و به ماه
به جز ثنای تو شغلیش نی به صبح و به شام
هوش مصنوعی: غیر از ستایش و ذکر نام تو، هیچ کاری ارزش و معنایی ندارد، نه در طول سال و نه در طول ماه. همچنین غیر از نیکویی و تحسین تو، شغل و دغدغه‌ای برای ما نیست، چه در صبح و چه در شام.
محب راه تو ترا شهد عشرت اندر کاس
عدوی جاه ترا زهر حسرت اندر جام
هوش مصنوعی: محبت به تو چنان است که شیرینی خوشی را در ظرف دشمنی تو می‌بینم و در عین حال زهر حسرت و ناکامی را در جام مقام و منزلت تو.