گنجور

شمارهٔ ۲ - در مدح زبده اوصیا و سرور اولیا و نخبه اتقیا حضرت علی(ع)

می دهی ساغر به یاد آن لب میگون مرا
ساقی امشب می کنی تا کی به ساغر خون مرا
مدعی پیوسته گوید عیب او غافل که عشق
چهره لیلی نمود از دیده مجنون مرا
در درون خلوت دل عشق آن زیبا جمال
در نیامد تا نکرد از خویشتن بیرون مرا
صد هزار افسون به کارش کردم و رامم نگشت
تا که رام خویش کرد او با کدام افسون مرا
چشم او آمد به یادم هوشیاران همتی
تا نپندارد ز مستان شحنه بیند چون مرا
چشم بیمارش چنین کرده است بیمارم که نیست
چشم بهبود و تن آسانی ز افلاطون مرا
در بهای بوسه یی عقل و دل و دینم گرفت
باز می گوید که ندهم، کرده ای مغبون مرا
مر مرا مدیون خود کرده است و می داند یقین
کالتفات خواجه نگذارد به کس مدیون مرا
شاه عمرانی علی(ع) آن کاحمد مرسل مدام
گفتی اش هستی تو اندر منزلت هارون مرا
همچو قارون با وجود لطف او خاکم به سر
گر به چشم آید تمام دولت قارون مرا
چون نگشتستم به پیرامون بدخواهان او
درد و غم گشتن نمی آرد به پیرامون مرا
بهر مدح حضرتش «عمان » ز شعر آبدار
چون صدف خاطر پر است از لؤلؤ مکنون مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می دهی ساغر به یاد آن لب میگون مرا
ساقی امشب می کنی تا کی به ساغر خون مرا
هوش مصنوعی: ای ساقی، امشب به یاد آن لب‌های شیرین و زیبا، باده به من می‌دهی. اما تا کی باید با این ساغر تنها خون دل من را بنوشی؟
مدعی پیوسته گوید عیب او غافل که عشق
چهره لیلی نمود از دیده مجنون مرا
هوش مصنوعی: مدعی همیشه می‌گوید که من در مورد عیب‌های او بی‌خبرم، در حالی که عشق چهره لیلی را از چشم مجنون من پنهان کرده است.
در درون خلوت دل عشق آن زیبا جمال
در نیامد تا نکرد از خویشتن بیرون مرا
هوش مصنوعی: در دل تنها و پنهانی من، عشق آن معشوق زیبا ظاهر نشد تا زمانی که من از خودم بیرون نیامدم.
صد هزار افسون به کارش کردم و رامم نگشت
تا که رام خویش کرد او با کدام افسون مرا
هوش مصنوعی: من از انواع ترفندها و وسوسه‌ها برای به دست آوردن او استفاده کردم، اما هیچ‌کدام مؤثر واقع نشد. اما او به طرز عجیبی توانست من را بدون سختی و با دست خود فریب دهد.
چشم او آمد به یادم هوشیاران همتی
تا نپندارد ز مستان شحنه بیند چون مرا
هوش مصنوعی: چشمان او به خاطرم آمد و هوشیاران را به یادم آورد که مبادا فکر کنند من نیز مانند مست‌ها بی‌خبر و نادان هستم وقتی او را می‌بینم.
چشم بیمارش چنین کرده است بیمارم که نیست
چشم بهبود و تن آسانی ز افلاطون مرا
هوش مصنوعی: چشمی که بیمار است، حالتی را برای من به وجود آورده که دیگر نه امید به بهبود دارم و نه می‌توانم به راحتی زندگی کنم، حتی با اندیشه‌های افلاطون هم نمی‌توانم آرامش پیدا کنم.
در بهای بوسه یی عقل و دل و دینم گرفت
باز می گوید که ندهم، کرده ای مغبون مرا
هوش مصنوعی: در ازای یک بوسه، عقل و دل و دینم را به قیمت پایین گرفتند. حالا دوباره می‌گوید که نخواهم داد، تو مرا فریب داده‌ای.
مر مرا مدیون خود کرده است و می داند یقین
کالتفات خواجه نگذارد به کس مدیون مرا
هوش مصنوعی: این شخص مرا بدهکار خود کرده و به خوبی می‌داند که محبت‌ها و مهربانی‌های او باعث شده که هیچ‌کس دیگر را به جایش نگذارم و به کسی دیگر وابسته نباشم.
شاه عمرانی علی(ع) آن کاحمد مرسل مدام
گفتی اش هستی تو اندر منزلت هارون مرا
هوش مصنوعی: حضرت علی(ع) در مقام رهبری و حکومت، مانند پیامبر(ص) مورد احترام و الگو برای دیگران است. او به طور مداوم در گفتار و رفتار خود آموزه‌های پیامبر را زنده نگه‌داشته و در خانه و سرزمینش، به عنوان یک پادشاه عدالت‌گستر، یادآور هارون الرشید است که در زمان خود یکی از خلفای معتبر و قدرتمند بود. این بیت نشان‌دهنده‌ی مقام والای علی(ع) و ارتباط او با میراث پیامبری است.
همچو قارون با وجود لطف او خاکم به سر
گر به چشم آید تمام دولت قارون مرا
هوش مصنوعی: همچون قارون، با این حال که از لطف او بهره‌مندم، انگار که خاک بر سر من است اگر تمام ثروت قارون به چشم بیاید.
چون نگشتستم به پیرامون بدخواهان او
درد و غم گشتن نمی آرد به پیرامون مرا
هوش مصنوعی: وقتی که به دور و بر بدخواهان او ننگریستم، احساس درد و اندوه نمی‌کنم که به دور و بر من بیاید.
بهر مدح حضرتش «عمان » ز شعر آبدار
چون صدف خاطر پر است از لؤلؤ مکنون مرا
هوش مصنوعی: برای ستایش آن حضرت، شعر من مانند صدفی پر از مرواریدهای پنهان است که دل من را لبریز کرده است.