بخش ۸
در انتقال بعالم بسیط بسط و اتصال بدریای محیط وجد و بیان اینکه چون صاحب جمال، جمال خود نماید و ناظران را دل از کف رباید، بر مقتضای حکمت، به آزارشان کوشند و عاشق را شرط است که از آن آزار نرمد و نخروشد تا بر منتهای خواهش کامران شود بر مصداق حدیث من عشقنی الخ.
باز گوید رسم عاشق این بود
بلکه این معشوق را آیین بود
چون دل عشاق را در قید کرد
خودنمایی کرد و دلها صید کرد
امتحانشان را ز روی سر خوشی
پیش گیرد شیوۀ عاشق کشی
در بیابان جنونشان سر دهد
ره بکوی عقلشان کمتر دهد
دوست میدارد دل پر دردشان
اشکهای سرخ و روی زردشان
چهره و موی غبار آلودشان
مغز پر آتش، دل پردودشان
دل پریشانشان کند چون زلف خویش
زآنکه عاشق را دلی باید پریش
خم کند شان قامت مانند تیر
روی چون گلشان کند همچون زریر
یعنی این قامت کمانی خوشترست
رنگ عاشق زعفرانی خوشترست
جمعیتشان در پریشانی خوشست
قوت، جوع و جامه، عریانی خوشست
خود کند ویران، دهد خود تمشیت
خودکشد شان باز خود گردد دیت
تا گریزد هر که او نالایقست
دردرامنکر، طرب را شایقست
تا گریزد هرکه او ناقابلست
عشق را مکره هوس را مایلست
و آنکه را ثابت قدم بیند براه
از شفقت میکند بروی نگاه
اندک اندک می کشاند سوی خویش
میدهد راهش بسوی کوی خویش
بدهدش ره در شبستان وصال
بخشد او را هر صفات و هر خصال
متحد گردند با هم این و آن
هر دو را مویی نگنجد در میان
مینیارد کس به وحدتشان شکی
عاشق و معشوق میگردد یکی
بخش ۷: در بیان تبدل از عالم بسط به عالم قبض و تنزل از ملک معنی بجهان صورت گوید:بخش ۹: در بیان اینکه چون معشوق ازلی جمال لم یزلی مر عشاق را نمود و بادۀ عشق طالبان مشتاق را پیمود از در امتحان درآمد، شیوههای معشوقی بکار آورد، منکرین جام سعادت را سرخوش از جام شقاوت کرده، بدیشان گماشت و چیزی از لوازم عاشق کشی فرو نگذاشت تا شرایط معشوقی با تکالیف عاشق، موافق آید.
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در انتقال بعالم بسیط بسط و اتصال بدریای محیط وجد و بیان اینکه چون صاحب جمال، جمال خود نماید و ناظران را دل از کف رباید، بر مقتضای حکمت، به آزارشان کوشند و عاشق را شرط است که از آن آزار نرمد و نخروشد تا بر منتهای خواهش کامران شود بر مصداق حدیث من عشقنی الخ.
هوش مصنوعی: در انتقال به دنیای ساده و بیپیرایه، باید به دریا و محیط وجود توجه داشت. وقتی کسی با زیبایی خود خود را نشان میدهد و توجه بینندگان را جلب میکند، به حکم حکمت، برخی از آنها ممکن است دشواریهایی برای او ایجاد کنند. عاشق باید بتواند در برابر این دشواریها استقامت کند و نرمش نشان ندهد تا به خواستههای نهاییاش برسد و به آرزوی دلش نائل شود.
باز گوید رسم عاشق این بود
بلکه این معشوق را آیین بود
هوش مصنوعی: عاشق اینگونه میگوید که محبت و عشق او به معشوق، روش خاصی دارد و این عشق نیز باید طبق آداب و رسوم معشوق اجرا شود.
چون دل عشاق را در قید کرد
خودنمایی کرد و دلها صید کرد
هوش مصنوعی: وقتی که معشوقی خود را نشان داد، دلهای عاشقان را به خود جلب کرد و در چنگ گرفت.
امتحانشان را ز روی سر خوشی
پیش گیرد شیوۀ عاشق کشی
هوش مصنوعی: دوست دارم که امتحان عشق و محبت را با حال خوشی و شادابی پیش ببرم، مانند راهی که در عشق برای از بین بردن دلهای عاشقانه در نظر گرفته میشود.
در بیابان جنونشان سر دهد
ره بکوی عقلشان کمتر دهد
هوش مصنوعی: در بیابان دیوانگی، آنها از دیوانگی خود سر بر میدارند، اما در مسیر عقل، کمتر راهی پیدا میکنند.
دوست میدارد دل پر دردشان
اشکهای سرخ و روی زردشان
هوش مصنوعی: دوست دوست دارد که دلهای پر از درد آنها را با اشکهای سرخ و چهرههای زردشان ببیند.
چهره و موی غبار آلودشان
مغز پر آتش، دل پردودشان
هوش مصنوعی: چهره و موی آنها پر از غبار است و درونشان پر از آتش و دلشان پر از دود و زحمت است.
دل پریشانشان کند چون زلف خویش
زآنکه عاشق را دلی باید پریش
هوش مصنوعی: دلشان را در هم میریزد مانند زلف خود، زیرا عاشق باید دلش آشفتگی و پریشانی داشته باشد.
خم کند شان قامت مانند تیر
روی چون گلشان کند همچون زریر
هوش مصنوعی: دلبر با قامت خود همچون تیر، در حالی که سرش خمیده است، زیباییاش مانند گل است و با زیباییاش جانها را رنج میدهد.
یعنی این قامت کمانی خوشترست
رنگ عاشق زعفرانی خوشترست
هوش مصنوعی: این جسم باریک و زیبا به شکل کمان دلنشینتر است و رنگ عشق که به زعفران میماند، نیز جذابتر است.
جمعیتشان در پریشانی خوشست
قوت، جوع و جامه، عریانی خوشست
هوش مصنوعی: شلوغی و بینظمی آنها در سختیها و مشکلات، در واقع نشانهای از قدرت و استقامتشان است. گرسنگی و بیلباسی، خود به نوعی نشانهای از سرسختی و مقابله با چالشها محسوب میشود.
خود کند ویران، دهد خود تمشیت
خودکشد شان باز خود گردد دیت
هوش مصنوعی: انسان خود به تنهایی میتواند زندگیاش را خراب کند، و در عین حال، خود به اداره امورش بپردازد. اگرچه ممکن است از شدت فشار و مشکلات، خود را به نابودی بکشاند، اما در نهایت دوباره به حقیقت و واقعیت وجودیاش برمیگردد.
تا گریزد هر که او نالایقست
دردرامنکر، طرب را شایقست
هوش مصنوعی: هر کسی که شایسته نیست و نالایق است، از مشکلات و سختیها فرار میکند و در عوض، کسی که شوق و عشق به خوشی و شادمانی دارد، به دنبال آنها خواهد بود.
تا گریزد هرکه او ناقابلست
عشق را مکره هوس را مایلست
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق را بیاهمیت بداند و به دنبال هوس و تمایلات زودگذر باشد، از آن فرار میکند.
و آنکه را ثابت قدم بیند براه
از شفقت میکند بروی نگاه
هوش مصنوعی: کسی که ثابت قدم و استوار را میبیند، از روی محبت و تَعَطف به او مینگرد و در راه او را حمایت میکند.
اندک اندک می کشاند سوی خویش
میدهد راهش بسوی کوی خویش
هوش مصنوعی: به آرامی و به تدریج انسان را به سمت خود میبرد و راهی را به سوی محل خود نشان میدهد.
بدهدش ره در شبستان وصال
بخشد او را هر صفات و هر خصال
هوش مصنوعی: او را به مسیر محبت راهنمایی میکند و در دل شب وصال، تمام زیباییها و ویژگیهای نیک را به او میدهد.
متحد گردند با هم این و آن
هر دو را مویی نگنجد در میان
هوش مصنوعی: اگر این دو نفر با هم متحد شوند، جا برای هیچ چیز دیگری نخواهد ماند.
مینیارد کس به وحدتشان شکی
عاشق و معشوق میگردد یکی
هوش مصنوعی: هیچکس در اتحاد عاشق و معشوق تردیدی به دل راه نمیدهد؛ زیرا آنها به نوعی یکی شدهاند.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"عاشق کُشی"
با صدای حسام الدین سراج (آلبوم وداع ۲)
حاشیه ها
1399/01/14 18:04
درود بر ادیبان عزیز---صحبت از عشق است و مراحل آن پس این مصرع خلاف روند ابیات و نادرست است----عشق را مکره هوس را مایل است----شاید درستش این باشد
هوس را مکره و عشق را مایل است