گنجور

بخش ۷

در بیان تبدل از عالم بسط به عالم قبض و تنزل از ملک معنی بجهان صورت گوید:

وه! که این مطلب ندارد انتها
قصه را سر رشته شد از کف رها
وای وای ایندل گرانجانی گرفت
این فرشته، خوی حیوانی گرفت
آنکه پنهان بد مرا در تن چه شد؟
آن سخن گوی از زبان من چه شد؟
چون شد آن کز گوش میکرد استماع
وز لب من کف ز پای من سماع
من کیم؟ گردی ز خاک انگیخته
قالبی از آب و از گل ریخته
کوزه‌یی بنهاده در راه صبا
ای عجب آبی هدر خاکی هبا
من کیم؟ موجی ز دریا خاسته
قالبی افزوده روحی کاسته
عاجزی، محوی، عجولی، جاهلی
مضطری، ماتی، فضولی، کاهلی
نک حقیقت آمد و طی شد مجاز
شو خمش گوینده گفتن کرد ساز:
ای به حیرت مانده اندر شام داج
آفتاب آمد برون، اطفی السراج

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1397/05/10 04:08
ﻛﺎﻣﺒﻴﺰ

ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﺩﺭ اﻳﻦ ﻣﺼﺮﻉ:
چونشد آنکز گوش میکرد استماع
"ﭼﻮﻧﺸﺪ ﺁﻧﻜﺰ" ﻏﻠﻂﻪ و ﺻﺤﻴﺤﺶ "ﭼﻮﻥ ﺷﺪ ﺁﻥ ﻛﺰ" ﺑﺎﺷﻪ

1399/01/14 18:04

وز لب من گفت و ز پای من سماع----درست است

1400/01/16 19:04

این فرشته، خوی حیوانی گرفت

1402/12/10 18:03
میثم ظفر

سلام

معنی اشعار جایی نیست مطالعه کنیم؟