بخش ۷
در بیان تبدل از عالم بسط به عالم قبض و تنزل از ملک معنی بجهان صورت گوید:
وه! که این مطلب ندارد انتها
قصه را سر رشته شد از کف رها
وای وای ایندل گرانجانی گرفت
این فرشته، خوی حیوانی گرفت
آنکه پنهان بد مرا در تن چه شد؟
آن سخن گوی از زبان من چه شد؟
چون شد آن کز گوش میکرد استماع
وز لب من کف ز پای من سماع
من کیم؟ گردی ز خاک انگیخته
قالبی از آب و از گل ریخته
کوزهیی بنهاده در راه صبا
ای عجب آبی هدر خاکی هبا
من کیم؟ موجی ز دریا خاسته
قالبی افزوده روحی کاسته
عاجزی، محوی، عجولی، جاهلی
مضطری، ماتی، فضولی، کاهلی
نک حقیقت آمد و طی شد مجاز
شو خمش گوینده گفتن کرد ساز:
ای به حیرت مانده اندر شام داج
آفتاب آمد برون، اطفی السراج
بخش ۶: در بیان اینکه چون طالب، تعینات را در قمار طلب بباخت و هستی خود را در هستی مطلوب نیست ساخت و در فنای او باقی شد، لاجرم هم میخواره و هم ساقی شد و اگر هم باده و جامش خوانند رواست.بخش ۸: در انتقال بعالم بسیط بسط و اتصال بدریای محیط وجد و بیان اینکه چون صاحب جمال، جمال خود نماید و ناظران را دل از کف رباید، بر مقتضای حکمت، به آزارشان کوشند و عاشق را شرط است که از آن آزار نرمد و نخروشد تا بر منتهای خواهش کامران شود بر مصداق حدیث من عشقنی الخ.
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در بیان تبدل از عالم بسط به عالم قبض و تنزل از ملک معنی بجهان صورت گوید:
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که وجود به دو حالت مختلف تغییر میکند: یکی حالت گسترش و دیگری حالت فشردگی. همچنین از دنیای معنایی به دنیای ظاهری یا فیزیکی نزول میکند.
وه! که این مطلب ندارد انتها
قصه را سر رشته شد از کف رها
هوش مصنوعی: وای! که این موضوع هیچ پایانی ندارد، داستان از دستم خارج شده و کنترلش را از دست دادهام.
وای وای ایندل گرانجانی گرفت
این فرشته، خوی حیوانی گرفت
هوش مصنوعی: وای بر آن فردی که گرفتار شهوات شده و به جای ویژگیهای انسانی، خصوصیات حیوانی را در خود پرورش میدهد.
آنکه پنهان بد مرا در تن چه شد؟
آن سخن گوی از زبان من چه شد؟
هوش مصنوعی: شخصی که ناگفتههای درونم را میدانست، حالا چه شده است؟ و آن کسی که از زبان من صحبت میکرد، کجاست؟
چون شد آن کز گوش میکرد استماع
وز لب من کف ز پای من سماع
هوش مصنوعی: وقتی که شخصی با گوش خود به شنیدن صحبتهای من میپردازد و از لبان من، نغمهها و آوازها به وجود میآید.
من کیم؟ گردی ز خاک انگیخته
قالبی از آب و از گل ریخته
هوش مصنوعی: من کی هستم؟ من تنها تودهای از خاک هستم که به شکل ظاهری در آمدهام و از آب و گل ساخته شدهام.
کوزهیی بنهاده در راه صبا
ای عجب آبی هدر خاکی هبا
هوش مصنوعی: کوزهای در مسیر نسیم صبح قرار دارد و جای تعجب است که آبی که میتوانست در آن جمع شود، در خاک ریخته شده است.
من کیم؟ موجی ز دریا خاسته
قالبی افزوده روحی کاسته
هوش مصنوعی: من کیستم؟ من موجی هستم که از دریا برخواستهام، ظاهری دارم اما روحی از دست دادهام.
عاجزی، محوی، عجولی، جاهلی
مضطری، ماتی، فضولی، کاهلی
هوش مصنوعی: شما در وضعیت ناتوانی، گمراهی، شتابزدگی، نادانی و اضطراب هستید. همچنین در بلاتکلیفی به سر میبرید و بسیاری از کارها را بدون فکر انجام میدهید، و در عین حال تنبلی هم میکنید.
نک حقیقت آمد و طی شد مجاز
شو خمش گوینده گفتن کرد ساز:
هوش مصنوعی: حقیقت به روشنی نمایان شد و ظاهرسازی و غیرواقعی بودن کنار رفت. پس هیچ نگو، زیرا گوینده به قدری میگوید که دیگر سخن گفتن بیفایده است.
ای به حیرت مانده اندر شام داج
آفتاب آمد برون، اطفی السراج
هوش مصنوعی: ای کسی که در شگفتی به سر میبری، در شب تیرهای که همچون تاریکی است، اکنون خورشید بیرون آمد. چراغ را خاموش کن.
حاشیه ها
1397/05/10 04:08
ﻛﺎﻣﺒﻴﺰ
ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﺩﺭ اﻳﻦ ﻣﺼﺮﻉ:
چونشد آنکز گوش میکرد استماع
"ﭼﻮﻧﺸﺪ ﺁﻧﻜﺰ" ﻏﻠﻂﻪ و ﺻﺤﻴﺤﺶ "ﭼﻮﻥ ﺷﺪ ﺁﻥ ﻛﺰ" ﺑﺎﺷﻪ
1399/01/14 18:04
وز لب من گفت و ز پای من سماع----درست است
1400/01/16 19:04
این فرشته، خوی حیوانی گرفت
1402/12/10 18:03
میثم ظفر
سلام
معنی اشعار جایی نیست مطالعه کنیم؟