گنجور

بخش ۳۳

در بیان تعرض آن شهسوار میدان حقیقت از جهان تجرد بعالم تقید و توجه و تفقد به خواهر خود بر مذاق عارفان گوید:

پس زجان بر خواهر استقبال کرد
تا رخش بوسد، الف را دال کرد
همچو جان خود در آغوشش کشید
این سخن آهسته بر گوشش کشید:
کای عنان گیر من آیا زینبی؟
یا که آه دردمندان در شبی؟
پیش پای شوق زنجیری مکن
راه عشق‌ست این عنانگیری مکن
با تو هستم جان خواهر، همسفر
تو بپا این راه کوبی من بسر
خانه سوزان را تو صاحبخانه باش
با زنان در همرهی مردانه باش
جان خواهر در غمم زاری مکن
با صدا بهرم عزاداری مکن
معجراز سر، پرده از رخ، وامکن
آفتاب و ماه را رسوا مکن
هست بر من ناگوار و ناپسند
از تو زینب گر صدا گردد بلند
هرچه باشد تو علی را دختری
ماده شیرا کی کم از شیر نری؟!
با زبان زینبی شاه آنچه گفت
با حسینی گوش، زینب می شنفت
با حسینی لب هر آنچاو گفت راز
شه بگوش زینبی بشنید باز
گوش عشق، آری زبان خواهد زعشق
فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق
با زبان دیگر این آواز نیست
گوش دیگر، محرم این راز نیست
ای سخنگو، لحظه‌یی خاموش باش
ای زبان، از پای تا سر گوش باش
تا ببینم از سر صدق و صواب
شاه را، زینب چه می‌گو‌ید جواب
گفت زینب در جواب آن شاه را:
کای فروزان کرده مهر و ماه را
عشق را، از یک مشیمه ازاده‌ایم
لب به یک پستان غم بنهاده‌ایم
تربیت بوده‌ست بر یک دوشمان
پرورش در جیب یک آغوشمان
تا کنیم این راه را مستانه طی
هر دو از یک جام خوردستیم می
هر دو در انجام طاعت کاملیم
هر یکی امر دگر را حاملیم
تو شهادت جستی ای سبط رسول
من اسیری را به جان کردم قبول

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در بیان تعرض آن شهسوار میدان حقیقت از جهان تجرد بعالم تقید و توجه و تفقد به خواهر خود بر مذاق عارفان گوید:
هوش مصنوعی: در توصیف تعرض آن جنگجوی حقیقت، او از دنیای آزاد و بی‌قید به دنیای محدود و وابسته‌ای که به خواهرش دارد، می‌گوید. این سخنان به شیوه‌ای است که عارفان می‌فهمند و درک می‌کنند.
پس زجان بر خواهر استقبال کرد
تا رخش بوسد، الف را دال کرد
هوش مصنوعی: پس از جان بر خواهر استقبال کرد و خواست تا صورتش را ببوسد، اما ابتدا الف را به دال تبدیل کرد.
همچو جان خود در آغوشش کشید
این سخن آهسته بر گوشش کشید:
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که مانند نگهداری و محبت به جان خود، این سخن را به آرامی در کنار او قرار داد و در گوشش گفت. از این طریق به اهمیت و ارزش این سخن اشاره شده است.
کای عنان گیر من آیا زینبی؟
یا که آه دردمندان در شبی؟
هوش مصنوعی: ای کسی که به من کمک می‌کنی، آیا پاسخگوی من می‌2124دی؟ یا اینکه صدای ناله و غصه‌های دردمندان را در شب می‌شنوی؟
پیش پای شوق زنجیری مکن
راه عشق‌ست این عنانگیری مکن
هوش مصنوعی: به شوق و عشق اجازه نده که مانع پیشرفت تو شود. نگهداری از شوق و عشق می‌تواند باعث محدودیت و زنجیر شدن تو گردد.
با تو هستم جان خواهر، همسفر
تو بپا این راه کوبی من بسر
هوش مصنوعی: من در کنارت هستم، خواهر جان، و همراه تو هستم. مراقب باش که در این مسیر، به من آسیب نرسد.
خانه سوزان را تو صاحبخانه باش
با زنان در همرهی مردانه باش
هوش مصنوعی: در شرایطی که خانه در حال سوختن است، تو باید مدیریت اوضاع را به عهده بگیری و در کنار زن‌ها به صورتی مردانه و با دقت عمل کنی.
جان خواهر در غمم زاری مکن
با صدا بهرم عزاداری مکن
هوش مصنوعی: ای خواهر، در غم من ناله و زاری نکن، صدایت را برای عزاداری خرج نکن.
معجراز سر، پرده از رخ، وامکن
آفتاب و ماه را رسوا مکن
هوش مصنوعی: از سر معجزه‌ات، پرده را کنار بزن و آفتاب و ماه را رسوا نکن.
هست بر من ناگوار و ناپسند
از تو زینب گر صدا گردد بلند
هوش مصنوعی: برای من بسیار ناخوشایند و نامطلوب است که اگر زینب صدایش را بلند کند.
هرچه باشد تو علی را دختری
ماده شیرا کی کم از شیر نری؟!
هوش مصنوعی: هر چه باشد، تو دختر علی را با تمام ویژگی‌هایش، مانند شیر ماده‌ای می‌دانی که کم از شیر نر ندارد؟!
با زبان زینبی شاه آنچه گفت
با حسینی گوش، زینب می شنفت
هوش مصنوعی: زینب با گوش حسی و با درک عمیق خود، سخنان شاه را که از زبان زینبی بیان شده بود، می‌شنید و به آن گوش فرا می‌داد.
با حسینی لب هر آنچاو گفت راز
شه بگوش زینبی بشنید باز
هوش مصنوعی: هر بار که حسین در مورد رازهایی صحبت می‌کرد، زینب گوش می‌کرد و به دقت به گفته‌های او توجه می‌نمود.
گوش عشق، آری زبان خواهد زعشق
فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق
هوش مصنوعی: عشق، شنونده‌ای دارد که می‌فهمد و احساساتش را به زبان می‌آورد. وقتی عشق در دل باشد، بیان کردن آن آسان‌تر می‌شود.
با زبان دیگر این آواز نیست
گوش دیگر، محرم این راز نیست
هوش مصنوعی: این آواز به زبان دیگری بیان شده و گوش دیگری درک کننده این راز نیست.
ای سخنگو، لحظه‌یی خاموش باش
ای زبان، از پای تا سر گوش باش
هوش مصنوعی: ای سخنگو، برای لحظه‌ای سکوت کن و ای زبان، تنها به شنیدن گوش بده.
تا ببینم از سر صدق و صواب
شاه را، زینب چه می‌گو‌ید جواب
هوش مصنوعی: منتظر هستم تا ببینم زینب با صداقت و درستی چه پاسخی به شاه خواهد داد.
گفت زینب در جواب آن شاه را:
کای فروزان کرده مهر و ماه را
هوش مصنوعی: زینب در پاسخ آن پادشاه گفت: ای کسی که نور خورشید و ماه را روشن کرده‌ای.
عشق را، از یک مشیمه ازاده‌ایم
لب به یک پستان غم بنهاده‌ایم
هوش مصنوعی: عشق را مانند دو نوزاد از یک مادر به دنیا آورده‌ایم و دلتنگی و غم به همان اندازه‌ای که برای زندگی‌مان لازم است، به آن وزیده‌ایم.
تربیت بوده‌ست بر یک دوشمان
پرورش در جیب یک آغوشمان
هوش مصنوعی: تربیت و پرورش ما به نوعی بر عهده‌ی ما بوده و در دل آغوش محبت و حمایتمان قرار دارد.
تا کنیم این راه را مستانه طی
هر دو از یک جام خوردستیم می
هوش مصنوعی: ما تصمیم داریم این مسیر را به طور شاداب و سرخوش پیمایش کنیم، زیرا هر دو از یک جام شراب نوشیده‌ایم.
هر دو در انجام طاعت کاملیم
هر یکی امر دگر را حاملیم
هوش مصنوعی: ما هر دو در انجام کارهای خوب و عبادت کامل هستیم و هر کدام در حمایت و هدایت دیگری تلاش می‌کنیم.
تو شهادت جستی ای سبط رسول
من اسیری را به جان کردم قبول
هوش مصنوعی: تو شهادت را جستجو کردی، ای فرزند پیامبر من، و من این اسیر را با تمام وجود پذیرفتم.

حاشیه ها

1396/04/09 09:07
حامد

باسلام
با زبان دیگر این آواز نیست
گوش دیگر، محرم اسرار نیست
لطفا مصرع دوم این بیت رو اصلاح کنید:
گوش دیگر محرم این راز نیست

1398/06/01 10:09
محسن

با سلام.
عشق را از یک مشیمه "زاده ایم" صحیح می باشد.
لطفا اصلاح بفرمایید

1401/05/05 21:08
مهدی پژوهنده

سلام، لطفا حاشیه هایی که در چند سال گذشته برای اصلاح اییات مذکور نوشته شده را اعمال بفرمایید.