بخش ۲۰
در بیان اشتداد وجد و حال و انقلاب حالت آن سید بی همال که مباداقدایی آید یا بدائی رخ نماید:
ز آن نمیآرم بر آوردن خروش
ترسم او را آن خروش آید بگوش
باروش آید که ما را تاب نیست
تاب کتان در بر مهتاب نیست
رحمت آرد بر دل افکار ما
بخشد او بر نالههای زار ما
اندک اندک دست بر دارد ز جور
ناقص آید، بر من، این فرخنده دور
سرخوشم، کان شهریار مهوشان
کی به مقتل پا نهد دامن کشان
عاشقان خویش بیند سرخ رو
خون روان از چشمشان مانند جو
غرق خون افتاده در بالای خاک
سوده بر خاک مذلت، روی پاک
جان بکف بگرفته از بهر نیاز
چشمشان بر اشتیاق دوست، باز
بر غریبیشان کند خوش خوش نگاه
بر ضعیفیشان بخندد، قاه قاه
لب چو بربست آن شه دلدادگان
حرز جا جست، آن سر آزادگان
گفت: کای صورتگر ارض و سما
ای دلت، آینهی ایزد نما
اول این آیینه از من یافت زنگ
من نخست انداختم بر جام سنگ
باید اول از پی دفع گله
من بجنبانم سر این سلسله
شورش اندر مغزمستان آورم
می بیاد می پرستان آورم
پاسخش را از دو مرجان ریخت، در
گفت احسنت انت فی الدارین حر
قصد جانان کرد و جان بر باد داد
رسم آزادی به مردان، یاد داد
بخش ۱۹: در بیان توصیهی آن سرحلقهی اهل نیاز، به کتمان سرّ و نهفتن راز.بخش ۲۱: در بیان اینکه چون سالک از در ارادت درآمد و دست طلب بر دامن عنایت پیر زد، نفس کافر بعنانگیری خیزد و هر لحظه فتنهیی هولناک برانگیزد اگر سالک را دل نلرزید و ثبات و تحمل ورزید و از در مراقبه درآمده از باطن پیر استمداد نمود، آن مخالفت به مرافقت و آن منازعت به موافقت تبدیل گردد و از آنجاست که عارف ربانی و مفلق شیروانی، جناب حکیم خاقانی، قدس سره، در مسألهی نفس فرماید:
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در بیان اشتداد وجد و حال و انقلاب حالت آن سید بی همال که مباداقدایی آید یا بدائی رخ نماید:
هوش مصنوعی: در توصیف شدت حال و احساسات آن بزرگوار بینظیر، به گونهای سخن میگوییم که خدایی ناگهانی یا بدی ناخواسته پیش نیاید.
ز آن نمیآرم بر آوردن خروش
ترسم او را آن خروش آید بگوش
هوش مصنوعی: از آنچه که میدانم، نمیتوانم فریاد بکشم. میترسم که صدای من به او برسد و او را به واکنش وادارد.
باروش آید که ما را تاب نیست
تاب کتان در بر مهتاب نیست
هوش مصنوعی: با روش او مشخص است که ما تحمل نداریم؛ چون پارچه کتان از درخشندگی و زیبایی نور ماه نمیتواند بهرهبرداری کند.
رحمت آرد بر دل افکار ما
بخشد او بر نالههای زار ما
هوش مصنوعی: رحمت خداوند بر دلهای ما میبارد و او به نالههای غمگین ما پاسخ میدهد.
اندک اندک دست بر دارد ز جور
ناقص آید، بر من، این فرخنده دور
هوش مصنوعی: به آرامی باعث میشود که ظلم و ستم کم کم از بین برود و در نهایت روزهای خوشی برای من فراهم شود.
سرخوشم، کان شهریار مهوشان
کی به مقتل پا نهد دامن کشان
هوش مصنوعی: من شادمانم، زیرا آن پادشاه زیبا رویان همچنان که دامنش را میکشد، به میدان قتلگاه قدم نمیگذارد.
عاشقان خویش بیند سرخ رو
خون روان از چشمشان مانند جو
هوش مصنوعی: عاشقان، چهره محبوب را میبینند و از شوق و هیجان، اشکهایشان مانند جوی خونین میریزد.
غرق خون افتاده در بالای خاک
سوده بر خاک مذلت، روی پاک
هوش مصنوعی: در بالای زمین، کسی به شدت زخمی و غرق در خون افتاده است، در حالی که خاکی که بر آن قرار دارد، نشانهای از حقارت و ذلت را به نمایش میگذارد.
جان بکف بگرفته از بهر نیاز
چشمشان بر اشتیاق دوست، باز
هوش مصنوعی: زندگیام تحت تأثیر نیاز به عشق و محبت آنها قرار دارد و چشمم بهسوی دوست و یارم دوخته شده است.
بر غریبیشان کند خوش خوش نگاه
بر ضعیفیشان بخندد، قاه قاه
هوش مصنوعی: به کسانی که بیخبر و نادان هستند با لبخند نگاه میکند و به ضعف و ناتوانی آنها با صدای بلند میخندد.
لب چو بربست آن شه دلدادگان
حرز جا جست، آن سر آزادگان
هوش مصنوعی: زمانی که آن شاه دلدادگان لب به سخن نگشاید، جایگاه آن سر آزادگان در خطر میافتد.
گفت: کای صورتگر ارض و سما
ای دلت، آینهی ایزد نما
هوش مصنوعی: گفت: ای هنرمند آسمان و زمین، ای دل تو همچون آینهای است که خداوند را نشان میدهد.
اول این آیینه از من یافت زنگ
من نخست انداختم بر جام سنگ
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ابتدا این آیینه از من اثر گرفته و وقتی که من زنگار و کثیفی را از روی آن پاک کردم، تصویر روشنی از خود را نشان داد.
باید اول از پی دفع گله
من بجنبانم سر این سلسله
هوش مصنوعی: ابتدا باید برای رفع مشکلات و نارضایتیها اقدام کنم و سپس به مسائل دیگر بپردازم.
شورش اندر مغزمستان آورم
می بیاد می پرستان آورم
هوش مصنوعی: در سرم حالتی خروشان و پرشور دارم و میخواهم یاد کسانی که مینوشند و شادمانی میکنند را زنده کنم.
پاسخش را از دو مرجان ریخت، در
گفت احسنت انت فی الدارین حر
هوش مصنوعی: او به زیبایی پاسخ داد و در کلامش گفت: «آفرین، تو در دو دنیا عزیز و محترم هستی».
قصد جانان کرد و جان بر باد داد
رسم آزادی به مردان، یاد داد
هوش مصنوعی: عشق به معشوق او را به خطر انداخت و جانش را در این راه فدای عشق کرد. در واقع، مفهوم آزادی و شجاعت را به مردان آموخت.
حاشیه ها
1397/06/14 19:09
ابوذر ویزواری
در بیت دوم
باورش آید صحیح میباشد