گنجور

بخش ۵ - عرض شوق

شبی شوقم شبیخون بر سر آورد
ز غم در پای دل جوشی برآورد
تنم زنار گبران در میان بست
دل شوریده شوری در جهان بست
بکلی از خرد بیگانه گشتم
چو افیون خوردگان دیوانه گشتم
چو زلفش بیقراری پیشه کردم
فغان و آه و زاری پیشه کردم
ز مژگان اشگ خونین میفشاندم
به آبی آتش دل می‌نشاندم
نمی‌آسودم از فریاد و زاری
نمی‌ترسیدم از دشنام و خواری
خروشم گوش گردون خیره میکرد
هوا را دود آهم تیره میکرد
پیاپی زهر هجران می‌چشیدم
قلم بر هستی خود میکشیدم
همه شب گرد منزلگاه یارم
طواف کعبهٔ جان بود کارم
ضمیرم با خیالش راز میخواند
بسوز این بیتها را باز میخواند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شبی شوقم شبیخون بر سر آورد
ز غم در پای دل جوشی برآورد
هوش مصنوعی: روزی اشتیاقی در دل من بیدار شد و از غم، طوفانی در دل به راه انداخت.
تنم زنار گبران در میان بست
دل شوریده شوری در جهان بست
هوش مصنوعی: بدن من در میان زنجیری از آیین زرتشتیان است و دل ناآرام من در سراسر دنیا شوری ایجاد کرده است.
بکلی از خرد بیگانه گشتم
چو افیون خوردگان دیوانه گشتم
هوش مصنوعی: کاملاً از عقل و خرد دور شده‌ام، مانند افرادی که افیون می‌خورند و به دیوانگی دچار می‌شوند.
چو زلفش بیقراری پیشه کردم
فغان و آه و زاری پیشه کردم
هوش مصنوعی: وقتی که به زیبایی‌های او توجه کردم، دلم پر از فریاد و ناله شد.
ز مژگان اشگ خونین میفشاندم
به آبی آتش دل می‌نشاندم
هوش مصنوعی: از اشک‌های خونینم بر روی زمین می‌ریختم و در دل خرد بی‌تابی و سوز را حس می‌کردم.
نمی‌آسودم از فریاد و زاری
نمی‌ترسیدم از دشنام و خواری
هوش مصنوعی: هرگز از فریاد و گریه دیگران آسوده نمی‌شدم و از توهین و تحقیر هم نمی‌هراساندم.
خروشم گوش گردون خیره میکرد
هوا را دود آهم تیره میکرد
هوش مصنوعی: صدای من باعث می‌شود که آسمان به خود بیاید و توجه کند، و بخار آه من نیز فضای اطراف را تاریک می‌کند.
پیاپی زهر هجران می‌چشیدم
قلم بر هستی خود میکشیدم
هوش مصنوعی: به طور مکرر از درد دوری و جدایی رنج می‌بردم و حس می‌کردم که قلمی بر روی زندگی‌ام می‌کشم.
همه شب گرد منزلگاه یارم
طواف کعبهٔ جان بود کارم
هوش مصنوعی: هر شب دور خانه محبوبم می‌گردم و این کار برای من مانند طواف در کعبهٔ جان است.
ضمیرم با خیالش راز میخواند
بسوز این بیتها را باز میخواند
هوش مصنوعی: ضمیر من در خلوت خود با خیال او صحبت می‌کند و این بیت‌ها را که به یاد او سروده‌ام، بار دیگر مرور می‌کند.