گنجور

بخش ۳ - غزل

خم ابروی او در جان فزائی
طراز آستین دلربائی
خدا از لطف محضش آفریده
به نام ایزد زهی لطف خدائی
به غمزه چشم مستش کرده پیدا
رسوم مستی و سحر آزمائی
ز کوی او غباری کاورد باد
کند در چشم جانها توتیائی
چو بنماید رخ چون ماه تابان
برو پیشش گدائی کن گدائی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خم ابروی او در جان فزائی
طراز آستین دلربائی
هوش مصنوعی: خم ابروى او مانند سرخی و زیبایی آستین، به جان انسان جان تازه‌ای می‌بخشد.
خدا از لطف محضش آفریده
به نام ایزد زهی لطف خدائی
هوش مصنوعی: خداوند با رحمت و عطای بی‌دریغ خود، آفریدگانی را خلق کرده که نشان از بزرگی و محبت او دارند.
به غمزه چشم مستش کرده پیدا
رسوم مستی و سحر آزمائی
هوش مصنوعی: چشم مست و فریبنده‌اش باعث شده تا آثار مستی و جادوگری را به وضوح ببینم.
ز کوی او غباری کاورد باد
کند در چشم جانها توتیائی
هوش مصنوعی: از کوی او بادی می‌وزد که غباری به چشم جان‌ها می‌نشاند و آنها را در حالتی خمار و مسحور قرار می‌دهد.
چو بنماید رخ چون ماه تابان
برو پیشش گدائی کن گدائی
هوش مصنوعی: وقتی که چهره‌اش مانند ماه درخشان نمایان می‌شود، باید با فروتنی و احترام نزد او بروی و درخواست کنی.

حاشیه ها

1391/12/23 12:02
محمدحسن سورانی

مصراع دوم بیت دوم ایراد وزنی دارد

1393/11/03 17:02
حسین

ایراد وزنی ندارد، اگر آن را «بنامیزد» بخوانیم.

1399/02/09 20:05
آزاد

دوست ارجمند "حسین" صحصیح می فرمایند : در حقیقت واژه «بنامیزد» به معنای چشم بد از او دور باد، در گذشته و در میان آثار شاعران پارسی گوی بارها استفاده شده است مانند:
مزین کرده مجلس مان نگاری
بنامیزد زهی شیرین و زیبا
"انوری"
و یا :
بنامیزد بنامیزد نگه کن تا توان بودن
غلام آنچنان روئی که گل رنگ آرد از رویش .
"نظامی" .