بخش ۱۲ - غزل
ز سوز عشق من جانت بسوزد
همه پیدا و پنهانت بسوزد
ز آه سرد و سوز دل حذر کن
که اینت بفسرد وانت بسوزد
مبر نیرنگ و دستان پیش آن کو
به صد نیرنگ و دستانت بسوزد
به دست خویشتن شمعی میفروز
که هر ساعت شبستانت بسوزد
چه داری آتشی در زیر دامان
کز آن آتش گریبانت بسوزد
دل اندر وصل من بستی و ترسم
که ناگه تاب هجرانت بسوزد
ندارد سودت آن گاهی که گوئی
عبید آن نامسلمانت بسوزد
بخش ۱۱ - خطاب معشوق با قاصد: چو زلف خویشتن ناگه برآشفتبخش ۱۳ - تمامی سخن معشوق: ترا آن به که راه خویش گیری
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز سوز عشق من جانت بسوزد
همه پیدا و پنهانت بسوزد
هوش مصنوعی: عشق من چنان سوزانی دارد که جان تو را میسوزاند، چه آنچه در ظاهر است و چه آنچه در خفا.
ز آه سرد و سوز دل حذر کن
که اینت بفسرد وانت بسوزد
هوش مصنوعی: از سوز دل و افسردگی خود دوری کن، زیرا که این احساسات تو را نابود خواهند کرد و به تو آسیب میزنند.
مبر نیرنگ و دستان پیش آن کو
به صد نیرنگ و دستانت بسوزد
هوش مصنوعی: به کسی که با فریب و نیرنگ رفتار میکند، نباید حرکتی از خود نشان دهی؛ زیرا او با تمام فریبها و ترفندهایش میتواند به راحتی تو را آسیب بزند.
به دست خویشتن شمعی میفروز
که هر ساعت شبستانت بسوزد
هوش مصنوعی: با دستان خود شمعی را روشن کن که هر لحظه فضای شبانگاهت را روشن کند.
چه داری آتشی در زیر دامان
کز آن آتش گریبانت بسوزد
هوش مصنوعی: چه چیزی در زیر دامن خود داری که آن آتش میتواند گریبانت را بسوزاند؟
دل اندر وصل من بستی و ترسم
که ناگه تاب هجرانت بسوزد
هوش مصنوعی: دل تو در پی وصل من آرام گرفته است و من نگرانم که ناگهان تحمل فراق تو به پایان برسد و دلم بسوزد.
ندارد سودت آن گاهی که گوئی
عبید آن نامسلمانت بسوزد
هوش مصنوعی: فایدهای ندارد که در زمانی که میگویی "عبید" آن کافر بسوزد، برای تو نفعی ندارد.