گنجور

شمارهٔ ۲۱ - در حقیقت احوال خود گوید

بیش از این از ملک هر سالی مرا
خرده‌ای از هر کناری آمدی
در وثاقم نان خشک و تره‌ای
در میان بودی چو یاری آمدی
گه گهی هم باده حاضر میشدی
گر ندیمی یا نگاری آمدی
نیست در دستم کنون از خشک و تر
زآنچه وقتی در کناری آمدی
غیر من در خانه‌ام چیزی نماند
هم نماندی گر به کاری آمدی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیش از این از ملک هر سالی مرا
خرده‌ای از هر کناری آمدی
هوش مصنوعی: من به اندازه کافی از سرزمین هر سال گلایه‌ای دارم که از هر طرف به من رسیده است.
در وثاقم نان خشک و تره‌ای
در میان بودی چو یاری آمدی
هوش مصنوعی: من در بند و اسارت زندگی‌ام، تنها یک تکه نان خشک و مقداری سبزی در میان دارم، اما وقتی دوستی به کمکم می‌آید، همه‌چیز رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد.
گه گهی هم باده حاضر میشدی
گر ندیمی یا نگاری آمدی
هوش مصنوعی: گاه‌هایی پیش می‌آمد که شراب حاضر می‌شد، یا زمانی که دوستی یا محبوبی سر می‌رسید.
نیست در دستم کنون از خشک و تر
زآنچه وقتی در کناری آمدی
هوش مصنوعی: در حال حاضر هیچ چیزی در دستم نیست، چه خشک و چه تر، از آن زمانی که تو به کنارم آمدی.
غیر من در خانه‌ام چیزی نماند
هم نماندی گر به کاری آمدی
هوش مصنوعی: در خانه‌ام هیچ چیز دیگری وجود ندارد و تو هم که اگر به کاری بیایی، دیگر نمی‌مانی.