گنجور

شمارهٔ ۲ - در عبرت از عاقبت کار شاه شیخ ابواسحاق

سلطان تاج‌بخش جهاندار امیر شیخ
کاوازهٔ سعادت جودش جهان گرفت
شاهی چو کیقباد و چو افراسیابِ گُرد
کشور چو شاه سنجر و شاه اردوان گرفت
پشتیِ دین به قوّتِ تدبیرِ پیر کرد
روی زمین به بازوی بخت جوان گرفت
در عیش ساز و عادت خسرو بنا نهاد
در رسم و عدل شیوهٔ نوشیروان گرفت
ایوان و قصر و جنت و فردوس برفراشت
در وی نشست شاد و قدح شادمان گرفت
هر بنده‌ای که بر در او جایگاه یافت
خود را امیر خسرو صاحبقران گرفت
بنگر که روزگار چه بازی پدید کرد
نکبت چگونه دولت او را عنان گرفت
جوشی بزد محیط بلائی به ناگهان
ملک و خزانه و پسرش در میان گرفت
یا سوز و گریه‌ای که بهم برزد آن بنا
یا دود ناله‌ای که در آن دودمان گرفت
کان بوستان‌سرای که آئین و رنگ و بوی
خُلد برین ز رونق آن بوستان گرفت
اکنون بدان رسید که بر جای عندلیب
زاغ سیه‌دل آمد و در او مکان گرفت
قصری که برد فرخی از فرِّ او همای
سگ بچه کرد در وی و جغد آشیان گرفت
در کار روزگار و ثبات جهان عبید
عبرت هزار بار از این می‌توان گرفت
بیچاره آدمی چو ندارد به هیچ حال
نه بر ستاره داد و نه بر آسمان گرفت
خوش‌وقت مقبلی که دل اندر جهان نبست
واسوده خاطری که ز دنیا کران گرفت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سلطان تاج‌بخش جهاندار امیر شیخ
کاوازهٔ سعادت جودش جهان گرفت
هوش مصنوعی: سلطان و فرمانروای بزرگ، امیر شیخ، با بخشش‌های بی‌نظیرش، جهانی پر از سعادت و خوشبختی به ارمغان آورده است.
شاهی چو کیقباد و چو افراسیابِ گُرد
کشور چو شاه سنجر و شاه اردوان گرفت
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف پادشاهانی قدرتمند و بزرگ می‌پردازیم که هر یک به نوعی در تاریخ معروف و برجسته‌اند. این پادشاهان در دل کشور خود سلطنت می‌کردند و توانایی و تباری خاصی داشتند که آنها را از دیگران متمایز می‌کرد.
پشتیِ دین به قوّتِ تدبیرِ پیر کرد
روی زمین به بازوی بخت جوان گرفت
هوش مصنوعی: با تدبیر و حکمت بزرگترها، پایگاه دین و ایمان در زمین قوی و محکم شد و نسل جوان با کمک شانس و فرصت، این راه را ادامه داد.
در عیش ساز و عادت خسرو بنا نهاد
در رسم و عدل شیوهٔ نوشیروان گرفت
هوش مصنوعی: خسرو در شادی و خوشی زندگی‌اش، بنیادهای خاصی را ایجاد کرد و در رعایت انصاف و عدالت، به روش و شیوهٔ نوشیروانی پایبند بود.
ایوان و قصر و جنت و فردوس برفراشت
در وی نشست شاد و قدح شادمان گرفت
هوش مصنوعی: در اینجا به فضایی اشاره شده که پر از زیبایی و خوشی است. جایی که کاخ‌ها و باغ‌های بهشتی وجود دارد و در آنجا فردی شاد و خرسند نشسته و نوشیدنی‌ای خوشمزه در دست دارد. این فضا نشان‌دهنده‌ی آرامش و لذت از زندگی است.
هر بنده‌ای که بر در او جایگاه یافت
خود را امیر خسرو صاحبقران گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که بر در او ایستاده و جایی پیدا کند، خود را مثل امیر خسرو صاحبقران می‌داند.
بنگر که روزگار چه بازی پدید کرد
نکبت چگونه دولت او را عنان گرفت
هوش مصنوعی: به روزگار نگاه کن که چه بازی‌های عجیبی رخ می‌دهد و چگونه بدبختی بر زندگی او چیره شده است.
جوشی بزد محیط بلائی به ناگهان
ملک و خزانه و پسرش در میان گرفت
هوش مصنوعی: ناگهان حادثه‌ای به وقوع پیوست که همه جا را متلاطم کرد و منجر به ویرانی و از بین رفتن دارایی‌ها و همچنین آسیب به فرزندش شد.
یا سوز و گریه‌ای که بهم برزد آن بنا
یا دود ناله‌ای که در آن دودمان گرفت
هوش مصنوعی: یا اشک و ناله‌ای که موجب اختلاف و جدایی آن خانواده شد، یا فریادی که دودی از آن برخواست و بر آن نسل تأثیر گذاشت.
کان بوستان‌سرای که آئین و رنگ و بوی
خُلد برین ز رونق آن بوستان گرفت
هوش مصنوعی: بوستانی وجود دارد که زیبایی‌ها و عطر بهشت از سرزندگی آن بوستان الهام گرفته است.
اکنون بدان رسید که بر جای عندلیب
زاغ سیه‌دل آمد و در او مکان گرفت
هوش مصنوعی: اکنون متوجه شو که به جای بلبل خوش‌خوان، زاغی با دل سیاه آمده و در آنجا جا گرفته است.
قصری که برد فرخی از فرِّ او همای
سگ بچه کرد در وی و جغد آشیان گرفت
هوش مصنوعی: قصری که فرخی با شکوه و عظمتش ساخت، حالا به جایی برای سگ و جغد تبدیل شده است و این خود نشان از زوال و افول قدرت و شکوه آن دارد.
در کار روزگار و ثبات جهان عبید
عبرت هزار بار از این می‌توان گرفت
هوش مصنوعی: در زندگی و ثبات دنیا می‌توان از حوادث و تجربیات بسیار زیادی درس گرفت.
بیچاره آدمی چو ندارد به هیچ حال
نه بر ستاره داد و نه بر آسمان گرفت
هوش مصنوعی: بیچاره آدمی که در هیچ شرایطی نه به ستاره‌ای دست یافته و نه از آسمان چیزی دریافت کرده است.
خوش‌وقت مقبلی که دل اندر جهان نبست
واسوده خاطری که ز دنیا کران گرفت
هوش مصنوعی: شخصی که دل خود را به دنیا وابسته نکرده و با آرامش خاطر زندگی می‌کند، بسیار خوش‌شانس است. او می‌تواند از زیبایی‌های جهان بهره‌مند شود و با آرامش زندگی کند.

حاشیه ها

1389/05/27 09:07
منصور محمدزاده

این بیت از عبید زاکانی:
قصری که برد فرخی از فر او همای
سگ بچه کرد در وی و جغد آشیان گرفت
شباهت زیادی به این بیت از خیام دارد:
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت