شمارهٔ ۱۷ - ایضا در شکایت از قرض گوید
وای بر من که روز شب شدهام
دایما همنشین و همدم قرض
مدتی گرد هرکسی گشتم
بو که آرم به دست مرهم قرض
آخرالامر هیچکس نگشاد
پای جانم ز بند محکم قرض
... ن درستی نیافتم جائی
که مرا وارهاند از غم قرض
شمارهٔ ۱۶ - در شکایت از قرض گوید: مردم به عیش و شادی و من در بلای قرضشمارهٔ ۱۸ - در وصف معشوقه گوید: زهی لعل لب نازک میانت
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وای بر من که روز شب شدهام
دایما همنشین و همدم قرض
هوش مصنوعی: ای وای به حال من که به طور مداوم خود را در کنار و همراه با بدهیهایم میبینم و این وضعیت به زندگی شباهت پیدا کرده است.
مدتی گرد هرکسی گشتم
بو که آرم به دست مرهم قرض
هوش مصنوعی: مدتی به دنبال کسی بودم که راهی برای پایان دادن به مشکلات مالیام پیدا کنم و کمکم کند.
آخرالامر هیچکس نگشاد
پای جانم ز بند محکم قرض
هوش مصنوعی: در نهایت، هیچکس به کمک من نیامد و نتوانست مرا از دست قرض و مشکلات آزاد کند.
... ن درستی نیافتم جائی
که مرا وارهاند از غم قرض
هوش مصنوعی: هیچ جا نتوانستم پیدا کنم که مرا از غم و اندوه بدهی رها کند.