غزل شمارهٔ ۹
دلا با مغان آشنائی طلب
ز پیر مغان آشنائی طلب
به کنج قناعت گرت راه نیست
ز دیوانگان رهنمائی طلب
وگر اوج قدست کند آرزو
ز دام طبیعت رهائی طلب
اگر عارفی راه میخانه گیر
و گر ابلهی پارسائی طلب
دوای دل خسته از درد جوی
نوای خود از بینوائی طلب
اگر صد رهت بشکند روزگار
مکن از خسان مومیائی طلب
عبید ار گدائی غنیمت شمار
وگر پادشاهی گدائی طلب
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلا با مغان آشنائی طلب
ز پیر مغان آشنائی طلب
هوش مصنوعی: ای دل، برای آشنایی با مغان، به سراغ پیر مغان برو و از او کمک بگیر.
به کنج قناعت گرت راه نیست
ز دیوانگان رهنمائی طلب
هوش مصنوعی: اگر به راحتی و قناعت نمیتوانی برسی، از دیوانگان خواهش کن که راهنماییات کنند.
وگر اوج قدست کند آرزو
ز دام طبیعت رهائی طلب
هوش مصنوعی: اگر قد و قامت تو به آرزوهای بزرگ ببالد، باید از بندهای طبیعی و محدودیتهای آن رها شوی.
اگر عارفی راه میخانه گیر
و گر ابلهی پارسائی طلب
هوش مصنوعی: اگر عارفی را دیدی که به دنبال میخانه و لذتهای دنیوی است، از او پیروی کن؛ و اگر شخصی نادان به دنبال پاکدامنی و دوری از لذتهاست، او را رها کن.
دوای دل خسته از درد جوی
نوای خود از بینوائی طلب
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از درمانی برای دل خستهاش میگوید و احساس میکند که برای رهایی از رنج و درد، باید صدای خود را از میان مشکلات و فقر بیرون بکشد و در جستجوی آرامش باشد.
اگر صد رهت بشکند روزگار
مکن از خسان مومیائی طلب
هوش مصنوعی: اگر صد بار هم در مسیرت مانع ایجاد شود، هرگز از بیخبران و کسی که ارزش تو را نمیداند، چیزی نخواه.
عبید ار گدائی غنیمت شمار
وگر پادشاهی گدائی طلب
هوش مصنوعی: اگر به گدایی و فقیر بودن هم افتخار کنی، پس چه اشکالی دارد اگر کسی به دنبال قدرت و سلطنت باشد؟
حاشیه ها
1392/01/28 00:03
امین کیخا
اندیشه گفته شده در این شعر به اندیشه حافظ خیلی نزدیک است از این روست که با نگاه به شیرازی بودن و شعری که در باب تمام شدن رمضان و رسیدن بهار از هردوی این بزرگواران مانده است به نظر میرسد هر دو دوست نزدیک بوده اند نگفته نماند که در کتاب حافظ از نگاه دیگر نوشته اقای علی حصوری چنین فرضی اورده شده است و من گفته اوری کرده ام