غزل شمارهٔ ۶۲
از دم جانبخش نی دل را صفایی میرسد
روح را از نالهٔ او مرحبایی میرسد
گوییا دارد ز انعامش مسیحا بهرهای
کز دم او دردمندان را دوایی میرسد
یا مگر داود مهمان میکند ارواح را
کز زبان او به هر گوشی صلایی میرسد
آتشی در سینه دارد نی چو بادش میدمد
شعلهٔ او بر در هر آشنایی میرسد
بیدلان بر نغمهٔ او های و هویی میزنند
بینوایان را ز ساز او نوایی میرسد
نعرهای گر میزند شوریدهای در بیخودی
از پیش حالی به گوش ما صدایی میرسد
نالهٔ مسکین عبید است آن که ضایع میشود
ور نه آن نالیدن نی هم به جایی میرسد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از دم جانبخش نی دل را صفایی میرسد
روح را از نالهٔ او مرحبایی میرسد
هوش مصنوعی: از صدای دلانگیز نی، دل به آرامش میآید و روح از نالهٔ آن، حال خوش و شادی مییابد.
گوییا دارد ز انعامش مسیحا بهرهای
کز دم او دردمندان را دوایی میرسد
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که او از لطف و کرامت خود مانند مسیح، به دیگران کمک میکند و از وجود او دردمندان شفا مییابند.
یا مگر داود مهمان میکند ارواح را
کز زبان او به هر گوشی صلایی میرسد
هوش مصنوعی: شاید داود ارواح را مهمان میکند، بهطوریکه صدای نغمههای او به هر شنوندهای میرسد.
آتشی در سینه دارد نی چو بادش میدمد
شعلهٔ او بر در هر آشنایی میرسد
هوش مصنوعی: در دل نی جریانی از احساسات و شور وجود دارد و وقتی که باد میوزد، آن احساسات به شکل شعلهای نمایان میشوند و بر هر کسی که با او آشنا باشد تأثیر میگذارد.
بیدلان بر نغمهٔ او های و هویی میزنند
بینوایان را ز ساز او نوایی میرسد
هوش مصنوعی: بیدلان در پاسخ به نغمههای او سر و صدایی به راه میاندازند، و کسانی که بیصدا و بینوا هستند، از ساز او صدایی را دریافت میکنند.
نعرهای گر میزند شوریدهای در بیخودی
از پیش حالی به گوش ما صدایی میرسد
هوش مصنوعی: اگر کسی در حالتی شور و شیدایی فریاد میزند، صدای او به ما میرسد و ما از آن آگاه میشویم.
نالهٔ مسکین عبید است آن که ضایع میشود
ور نه آن نالیدن نی هم به جایی میرسد
هوش مصنوعی: ناله و شکایت عبید به خاطر بیپناهی و گرفتاری اوست، زیرا اگر اوضاع به همین منوال ادامه پیدا کند، تلاش و زاریاش به جایی نخواهد رسید.

عبید زاکانی