غزل شمارهٔ ۵۷
خرم آن کس که غم عشق تو در دل دارد
وز همه ملک جهان مهر تو حاصل دارد
جور و بیداد و جفا کردن و عاشق کشتن
زیبد آنرا که چنین شکل و شمایل دارد
عاشق دلشده را پند خردمند چه سود
رند دیوانه کجا گوش به عاقل دارد
مبتلائیست که امید خلاصش نبود
هرکه بر پای دل از عشق سلاسل دارد
تا دم بازپسین غرقهٔ دریای غمش
مدعی باشد اگر چشم به ساحل دارد
هرکه خواهد که کند از تو مرادی حاصل
حاصل آنست که اندیشهٔ باطل دارد
میکشد ساعد سیمین تو ما را و عبید
میل بوسیدن سرپنجهٔ قاتل دارد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خرم آن کس که غم عشق تو در دل دارد
وز همه ملک جهان مهر تو حاصل دارد
هوش مصنوعی: کسی که عشق تو را در دل خود داشته باشد، خوشبخت است. او از تمام داراییهای دنیا فقط عشق تو را دارد و همین برایش کافیست.
جور و بیداد و جفا کردن و عاشق کشتن
زیبد آنرا که چنین شکل و شمایل دارد
هوش مصنوعی: دولت و زیبایی ظاهری را تنها برای کسی سزاوار و شایسته میدانند که با ظلم و بیعدالتی و ستمگری عشق را به فنا میبرد.
عاشق دلشده را پند خردمند چه سود
رند دیوانه کجا گوش به عاقل دارد
هوش مصنوعی: عاشقی که کاملاً مجذوب و دیوانه شده، از نصیحتهای خردمندانه بهرهای نمیبرد؛ زیرا فردی که در عشق غرق شده، به هیچ منطقی توجهی ندارد.
مبتلائیست که امید خلاصش نبود
هرکه بر پای دل از عشق سلاسل دارد
هوش مصنوعی: کسی که در عشق گرفتار شده و زنجیرهایی به پای دلش بسته شده، هیچ امیدی به رهایی ندارد.
تا دم بازپسین غرقهٔ دریای غمش
مدعی باشد اگر چشم به ساحل دارد
هوش مصنوعی: مدعی تا زمانی که در دریای اندوه غرق است، همچنان به این فکر میکند که اگر چشم به ساحل دارد، میتواند روزی نجات یابد.
هرکه خواهد که کند از تو مرادی حاصل
حاصل آنست که اندیشهٔ باطل دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد از تو چیزی به دست آورد، باید بداند که این انتظار بیهوده است.
میکشد ساعد سیمین تو ما را و عبید
میل بوسیدن سرپنجهٔ قاتل دارد
هوش مصنوعی: دست زیبا و نقرهای تو ما را به شدت مجذوب خود میکند و عبید، اشتیاق زیادی برای بوسیدن نوک انگشتان آن کسی که ما را میکشد دارد.

عبید زاکانی