گنجور

غزل شمارهٔ ۵۵

عاشق شوریده ترک یار نتوانست کرد
صبر بی‌دل کرد و بی‌دلدار نتوانست کرد
جان چو با عشق آشنا شد از خرد بیگانه گشت
همدمی زین بیش با اغیار نتوانست کرد
راستی را حق به دستش بود انکارش مکن
مدعی را محرم اسرار نتوانست کرد
نام سرمستان عاشق پیش مستوران نگفت
هیچکس منصور را بردار نتوانست کرد
نفس کافر سالها کوشید و چندان کازمود
ترک معشوق و می و زنار نتوانست کرد
زاهد از محراب بیرون رفت و در میخانه جست
تا قیامت روی در دیوار نتوانست کرد
التماس بوسه‌ای کردم از او تن در نداد
خاطر ما خوش بدین مقدار نتوانست کرد
دوش بر رخسار زردم دید و چندان کاب زد
بخت خواب آلود را بیدار نتوانست کرد
ای عبید ار غافلی از عشق انکارش مکن
هیچ عاقل عشق را انکار نتوانست کرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق شوریده ترک یار نتوانست کرد
صبر بی‌دل کرد و بی‌دلدار نتوانست کرد
هوش مصنوعی: عاشق دیوانه نمی‌تواند به خاطر دوستش صبر کند. او بدون دل و بدون یار نمی‌تواند تحمل کند.
جان چو با عشق آشنا شد از خرد بیگانه گشت
همدمی زین بیش با اغیار نتوانست کرد
هوش مصنوعی: زمانی که جان با عشق آشنا شد، از خرد و فهم عادی فاصله گرفت و هیچ دوستی دیگر نمی‌تواند جای عشق را برای او پر کند.
راستی را حق به دستش بود انکارش مکن
مدعی را محرم اسرار نتوانست کرد
هوش مصنوعی: حقایق در دست کسی است که به آنها واقف است، انکار کردن این مسئله صحیح نیست. مدعی نمی‌تواند از اسرار باخبر شود، زیرا به آنها دسترسی ندارد.
نام سرمستان عاشق پیش مستوران نگفت
هیچکس منصور را بردار نتوانست کرد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نام عاشقان را در حضور معشوقان نیاورد و هیچ‌کس نتوانست منصور را از آن حالتی که داشت، بیرون بیاورد.
نفس کافر سالها کوشید و چندان کازمود
ترک معشوق و می و زنار نتوانست کرد
هوش مصنوعی: نفس نااهل سال‌ها تلاش کرد، اما نتوانست از عشق و نوشیدنی و زرق و برق دنیا دست بکشد.
زاهد از محراب بیرون رفت و در میخانه جست
تا قیامت روی در دیوار نتوانست کرد
هوش مصنوعی: زاهد از محل عبادت خود خارج شد و به میخانه سر زد، اما تا قیامت نتوانست چهره خود را از دیوار دور کند.
التماس بوسه‌ای کردم از او تن در نداد
خاطر ما خوش بدین مقدار نتوانست کرد
هوش مصنوعی: از او خواهش کردم که یک بوسه به من بدهد، اما او تن به این درخواست نداد. دل ما از این کم‌لطفی خوشحال نیست.
دوش بر رخسار زردم دید و چندان کاب زد
بخت خواب آلود را بیدار نتوانست کرد
هوش مصنوعی: دیشب، بر روی چهره‌ی رنگ‌پریده‌ام نگریست و بختی که خواب‌آلود بود، نتوانست بیدار شود و به حالتی که می‌خواستم درآید.
ای عبید ار غافلی از عشق انکارش مکن
هیچ عاقل عشق را انکار نتوانست کرد
هوش مصنوعی: اگر تو از عشق غافل هستی، هرگز انکار نکن. هیچ عاقلی نمی‌تواند عشق را انکار کند.

حاشیه ها

1389/09/27 15:11
نریمان

بیت چهارم،مصراع دوم "بر دار" درست است و "به ر" اشتباه نگارش است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.