غزل شمارهٔ ۴۴
بی روی یار صبر میسر نمیشود
بیصورتش حباب مصور نمیشود
با او دمی وصال به صد لابه سالها
تقریر میکنیم و مقرر نمیشود
گفتم که بوسهای بربایم ز لعل او
مشکل سعادتیست که باور نمیشود
جز آنکه سر ببازم و در پایش اوفتم
دستم به هیچ چارهٔ دیگر نمیشود
افسرده دل کسی که ز زنجیر زلف او
دیوانه مینگردد و کافر نمیشود
عشقش حکایتیست که از دل نمیرود
وصفش فسانهایست که باور نمیشود
تا بوی زلف یار نمیآورد صبا
از بوی او دماغ معطر نمیشود
ساقی بیار باده که هر لحظه عیش خوش
بیمطرب و پیاله و ساغر نمیشود
گفتی به صبر کار میسر شود عبید
تدبیر چیست جان برادر، نمیشود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی روی یار صبر میسر نمیشود
بیصورتش حباب مصور نمیشود
هوش مصنوعی: بدون حضور معشوق، صبر و تحمل ممکن نیست و در غیاب او، زیباییها و جاذبهها هم مانند حبابی بیماهیت خواهند بود.
با او دمی وصال به صد لابه سالها
تقریر میکنیم و مقرر نمیشود
هوش مصنوعی: در آن لحظهای که با او نزدیکی و پیوندی داریم، به مدت طولانی درباره آن صحبت میکنیم، اما هرگز نمیتوانیم به نتیجهای برسیم.
گفتم که بوسهای بربایم ز لعل او
مشکل سعادتیست که باور نمیشود
هوش مصنوعی: گفتم که بوسهای از لبهای او بگیرم، اما دستیابی به این خوشبختی کار آسانی نیست و به راحتی نمیتوان به آن رسید.
جز آنکه سر ببازم و در پایش اوفتم
دستم به هیچ چارهٔ دیگر نمیشود
هوش مصنوعی: تنها راهی که برای من باقی مانده این است که تسلیم شوم و در برابر او فروتنی کنم؛ زیرا دستم هیچ امکان دیگری ندارد.
افسرده دل کسی که ز زنجیر زلف او
دیوانه مینگردد و کافر نمیشود
هوش مصنوعی: دل کسی که به زنجیر موهای معشوق گره خورده، افسرده و سردرگم است، اما به هیچ وجه از عشق او دست نمیکشد.
عشقش حکایتیست که از دل نمیرود
وصفش فسانهایست که باور نمیشود
هوش مصنوعی: عشق او داستانی است که هیچگاه از دل فراموش نمیشود و توصیف آن مانند افسانهای است که به سختی میتوان به آن ایمان آورد.
تا بوی زلف یار نمیآورد صبا
از بوی او دماغ معطر نمیشود
هوش مصنوعی: تا زمانی که نسیم، بوی زلف محبوب را نیاورد، هوای خوش بو هرگز بوی معطر نمیگیرد.
ساقی بیار باده که هر لحظه عیش خوش
بیمطرب و پیاله و ساغر نمیشود
هوش مصنوعی: ای ساقی، بادهای بیاور که هر لحظه شادی و خوشی بدون مطرب و جام و لیوان ممکن نیست.
گفتی به صبر کار میسر شود عبید
تدبیر چیست جان برادر، نمیشود
هوش مصنوعی: گفتی با صبر میتوان به نتیجه رسید، اما چه تدبیری برای جان برادر؟ این کار امکانپذیر نیست.

عبید زاکانی