غزل شمارهٔ ۴۲
مردیم و یار هیچ عنایت نمیکند
واحسرتا که بخت عنایت نمیکند
در پیش چشم او لب او میکُشد مرا
وان شوخچشم بین که حمایت نمیکند
چندان که عجز حال بر او عرضه میکنم
در وی به هیچ نوع سرایت نمیکند
پیش کسی ز شکر و شکایت چه دم زنم
کهاندیشهای ز شکر و شکایت نمیکند
در حق بندگان نظر لطف گاهگاه
هم میکند ولیک به غایت نمیکند
تا گفتهام دهان تو هیچست از آن زمان
با ما ز خشم هیچ حکایت نمیکند
بلبلصفت عبید به هرجا که میرسد
غیر از حدیث عشق روایت نمیکند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مردیم و یار هیچ عنایت نمیکند
واحسرتا که بخت عنایت نمیکند
هوش مصنوعی: ما مردیم و محبوب هیچ توجهی به ما ندارد، آه که چه حسرتی است که بخت هم به ما التفاتی ندارد.
در پیش چشم او لب او میکُشد مرا
وان شوخچشم بین که حمایت نمیکند
هوش مصنوعی: من در برابر چشمانش به لبهایش دل میبازم و این دختر بازیگوش به من توجهی نمیکند و از من حمایت نمیکند.
چندان که عجز حال بر او عرضه میکنم
در وی به هیچ نوع سرایت نمیکند
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که ناتوانی و ضعف خود را به او نشان دهم، هیچ تأثیری بر او نمیگذارد و در او نفوذ نمیکند.
پیش کسی ز شکر و شکایت چه دم زنم
کهاندیشهای ز شکر و شکایت نمیکند
هوش مصنوعی: نگاهی به افراد نشان میدهد که وقتی کسی در مورد شادی و نارضایتی خود صحبت میکند، باید در نظر داشته باشد که دیگران کمتر به این موضوعات فکر میکنند و بیشتر درگیر افکار و مسائل خود هستند. پس بهتر است در حضور آنها از صحبت کردن در مورد شیرینیها و تلخیهای زندگی خودداری کرد.
در حق بندگان نظر لطف گاهگاه
هم میکند ولیک به غایت نمیکند
هوش مصنوعی: گاهی اوقات خداوند بر بندگان خود رحمت و لطف میفرستد، اما این رحمت همیشه و به طور کامل نیست.
تا گفتهام دهان تو هیچست از آن زمان
با ما ز خشم هیچ حکایت نمیکند
هوش مصنوعی: هر بار که به تو میگویم دهانت خالی است، از آن زمان به بعد، از خشم و کینهات هیچ حرفی با ما نمیزنی.
بلبلصفت عبید به هرجا که میرسد
غیر از حدیث عشق روایت نمیکند
هوش مصنوعی: عبید به خاطر عشق و محبت، در هر جایی که میرود فقط از عشق صحبت میکند و هیچ موضوع دیگری را مطرح نمیکند.

عبید زاکانی