غزل شمارهٔ ۳۱
ز من مپرس که بر من چه حال میگذرد
چو روز وصل توام در خیال میگذرد
جهان برابر چشمم سیاه میگردد
چو در ضمیر من آن زلف و خال میگذرد
اگر هلاک خودم آرزوست منع مکن
مرا که عمر چنین در ملال میگذرد
خیال مهر تو در چشم هر سهی سرویست
که در حوالیش آب زلال میگذرد
ز بوی زلف توام روح تازه میگردد
سپیدهدم که نسیم شمال میگذرد
من و وصال تو آن فکر و آرزو هیهات
که بر دماغ چه فکر محال میگذرد
غلام و چاکر روی چو ماه توست عبید
وزین حدیث بسی ماه و سال میگذرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز من مپرس که بر من چه حال میگذرد
چو روز وصل توام در خیال میگذرد
هوش مصنوعی: از من نپرس که در درونم چه میگذرد، زیرا همهٔ افکار و احساساتم در خیال دیدارت سپری میشود.
جهان برابر چشمم سیاه میگردد
چو در ضمیر من آن زلف و خال میگذرد
هوش مصنوعی: وقتی که فکر و خیال آن زلف و خال در ذهنم میگذرد، دنیا جلو چشمانم تیره و سیاه میشود.
اگر هلاک خودم آرزوست منع مکن
مرا که عمر چنین در ملال میگذرد
هوش مصنوعی: اگر آرزوی مرگ خودم را دارم، مانع من نشو، چون عمرم در این غم و اندوه میگذرد.
خیال مهر تو در چشم هر سهی سرویست
که در حوالیش آب زلال میگذرد
هوش مصنوعی: تصور دیدار تو در چشمان هر سروی زیبا بهگونهای است که در اطراف آن، آب زلالی جریان دارد.
ز بوی زلف توام روح تازه میگردد
سپیدهدم که نسیم شمال میگذرد
هوش مصنوعی: با عطر و بوی گیسوان تو، جانم تازه میشود. وقتی صبح میشود و نسیم شمال میوزد، احساس تازگی و شادابی میکنم.
من و وصال تو آن فکر و آرزو هیهات
که بر دماغ چه فکر محال میگذرد
هوش مصنوعی: من و رسیدن به تو، آن فکر و آرزویی است که هیچگاه به واقعیت نخواهد پیوست؛ حتی نمیتوانم تصور کنم چه تفکرات غیرواقعی در ذهنم میگذرد.
غلام و چاکر روی چو ماه توست عبید
وزین حدیث بسی ماه و سال میگذرد
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت چهره محبوبی میپردازد که مانند ماه درخشان است. فرد شاعر از عشق و ارادت خود به او صحبت میکند و به این نکته اشاره میکند که زمان به سرعت میگذرد، ولی زیبایی محبوبش همیشه در یاد او باقی میماند.
حاشیه ها
1388/09/17 04:12
Homayoun
در غزل شمارهٔ 31 عبید زاکانی مصرع یکم از بیت دوم اشتباهی چاپی صورت گرفته که درستش چنین است:
جهان برابر چشمم سیاه میگذرد، که به غلط جهان برابر چشم سیاه میگذرد آمده است
موفق باشید.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1389/09/23 11:11
نریمان
در بیت سوم به جای "منعم کن"،"منع مکن" صحیح است که اشتباه نگارشی است.
---
پاسخ: با تشکر، مطابق پیشنهاد شما تصحیح شد.