گنجور

غزل شمارهٔ ۲

ز حد گذشت جدائی ز حد گذشت جفا
بیا که موسم عیشست و آشتی و صفا
لبت به خون دل عاشقان خطی دارد
غبار چیست دگر باره در میانهٔ ما
مرا دو چشم تو انداخت در بلای سیاه
و گرنه من که و مستی و عاشقی ز کجا
کجا کسیکه از آن چشم ترک وا پرسد
که عقل و هوش جهانی چرا کنی یغما
ز زلف و خال تو دل را خلاص ممکن نیست
که زنگیان سیاهش نمی‌کنند رها
دلم ز جعد تو سودائی و پریشانست
بلی همیشه پریشانی آورد سودا
عبید وصف دهان و لب تو میگوید
ببین که فکر چه باریک و نازکست او را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز حد گذشت جدائی ز حد گذشت جفا
بیا که موسم عیشست و آشتی و صفا
هوش مصنوعی: جدایی و بی مهری بیش از حد تحمل شده است. بیایید لحظه‌ای شاد و آشتی جویانه را تجربه کنیم و فضا را پر از آرامش و صفا کنیم.
لبت به خون دل عاشقان خطی دارد
غبار چیست دگر باره در میانهٔ ما
هوش مصنوعی: لب‌های تو به عاشقان زخم و درد می‌زنند و حالا این غبار چه معنایی دارد که دوباره فضای بین ما را پر کرده است؟
مرا دو چشم تو انداخت در بلای سیاه
و گرنه من که و مستی و عاشقی ز کجا
هوش مصنوعی: چشم‌های تو مرا به درد و پریشانی انداخت و اگر نه، من که از کجا به عشق و مستی رسیدم؟
کجا کسیکه از آن چشم ترک وا پرسد
که عقل و هوش جهانی چرا کنی یغما
هوش مصنوعی: کجا کسی پیدا می‌شود که از آن چشمان زیبای ترک بپرسد چرا عقل و هوش جهانی را به یغما می‌بردی؟
ز زلف و خال تو دل را خلاص ممکن نیست
که زنگیان سیاهش نمی‌کنند رها
هوش مصنوعی: دل از زلف و خال تو رهایی ندارد، زیرا سیاهی‌های آن همچنان او را در بند نگه می‌دارد.
دلم ز جعد تو سودائی و پریشانست
بلی همیشه پریشانی آورد سودا
هوش مصنوعی: دل من به خاطر حالت دلربایت دچار آشفتگی و بی‌قراری است، راستش همیشه این حس و حال آشفته‌ام را از خیال تو به دست آورده‌ام.
عبید وصف دهان و لب تو میگوید
ببین که فکر چه باریک و نازکست او را
هوش مصنوعی: عبید به زیبایی و لطافت دهان و لب تو اشاره می‌کند و می‌گوید که دقت نظر او در توصیف چقدر ظریف و دقیق است.

حاشیه ها

1391/09/23 18:11
سعید ا

با سلام
عبید هم با تمام فراز و فرود های کلام تلخ وگزندگی شیرینی وحلاوت اشعارش چون تمام شعرا (تقریبا) عشق و عاشق شدن را و رمز عشق یعنی عدم وصال به معشوق را نیکو وصف نموده . دلنشین بود. ممنون