غزل شمارهٔ ۱۸
سیاه چرده بتم را نمک ز حد بگذشت
عتاب او چو جفای فلک ز حد بگذشت
لطافت لب و دندان و مستی چشمش
چو می پرستی ما یک به یک ز حد بگذشت
به لابه گفت که از حد گذشت جور رقیب
به طنز گفت که بی هیچ شک ز حد بگذشت
بنوش بادهٔ صافی ز دست دلبر خویش
که بیوفائی چرخ و فلک ز حد بگذشت
عبید را دل سنگینش امتحان کردند
عیار دوستیش بر محک ز حد بگذشت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سیاه چرده بتم را نمک ز حد بگذشت
عتاب او چو جفای فلک ز حد بگذشت
هوش مصنوعی: بت سیاه چهرهام به قدری تلخ و تند شده که دلسردی و سرزنشهای او به مانند ظلم و بدی آسمان دیگر تحملناپذیر شده است.
لطافت لب و دندان و مستی چشمش
چو می پرستی ما یک به یک ز حد بگذشت
هوش مصنوعی: نرمی لبها و دندانهایش و خوابآلودگی چشمانش مانند میپرستی، هر یک به تنهایی از حد خود فراتر رفته است.
به لابه گفت که از حد گذشت جور رقیب
به طنز گفت که بی هیچ شک ز حد بگذشت
هوش مصنوعی: او با ناراحتی گفت که رفتار رقیب فراتر از حد و اندازهها رفته است، و به طعنه افزود که بدون شک او از هر حدی عبور کرده است.
بنوش بادهٔ صافی ز دست دلبر خویش
که بیوفائی چرخ و فلک ز حد بگذشت
هوش مصنوعی: از شراب ناب و خالصی که معشوقهات میریزد بنوش، زیرا بیوفایی زمانه و گردونه دنیا از حد و اندازهاش فراتر رفته است.
عبید را دل سنگینش امتحان کردند
عیار دوستیش بر محک ز حد بگذشت
هوش مصنوعی: دل عبید را آزمایش کردند و دیدند که میزان واقعی دوستیاش از هر اندازهای فراتر رفته است.
حاشیه ها
1389/08/21 12:11
نریمان
بیت 3 مصراع اول "گفتم" و مصاع دوم "گفت" و هر دو اشتباه نگارشی ست.
---
پاسخ: مصرع اول درست به نظر میرسد، مصرع دوم مطابق فرموده تصحیح شد.